امام علی(ع)
 
 

تقارن وقایعی با روز غدیر در آنروز از ایام سال که مقارن با روز غدیر بوده است وقایع بسیار مهمی در عالم خلقت و در تکوین جهان رخ داده ، همانطور که انبیا نیز برنامه های مهم خود را در این روز انجام داده اند. واین به خاطر ارزشی است که صاحب این روز مهم خود امیرالمومنین علیه السلام به آن داده است و حاکی از آن است که واقعه ای مهم تر از آن در تاریخ علم نبوده است که سعی شده سایر وقایع با آن مقارن گردد و از مبارکی این روز طلب برکت و یمن شود. روزهای حساس از تاریخ انبیاء علیهم السلام روز قبولی توبه حضرت آدم علیه السلام روز حضرت شیث ، فرزند و وصی حضرت آدم علیهما السلام روز نجات حضرت ابراهیم علیه السلام از آتش روز نصب حضرت موسی علیه السلام حضرت هارون علیه السلام را روز حضرت ادریس علیه السلام روز حضرت یوشع بن نون وصی حضرت موسی علیهما السلام روز نصب حضرت عیسی علیه السلام وصی خود شمعون را متذکر می شود که بعضی از موارد فوق که بصورت مبهم آمده است و واقعه آن روز ذکر نشده به پیروی از متن حدیث است و احتمالا مربوط به روز مبعوث شدن ایشان به نبوت یا منصوب شدنشان به وصایت باشد.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:27 :: توسط : خادم شما

متن فارسي خطبه غدير [1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست . [2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است . [3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم . [4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او-عز وجل –راه نماید و خود را بشناساند. [5] گواهی می دهم که او « الله » است همو که تنزهش سراسر روزگاران را فرا گرفته و پرتوش ابدیت را شامل است . فرمانش را بی مشاور اجراکند و تقدیرش را بی شریک امضاء وهستی را بی یاور سامان دهد ، [6] صورت آفرینش اورا الگویی نبوده ، آفریدگان را بدون یاور و سختی و حیله ، هستی بخشیده است جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست « الله » و معبودی جز او نیست هم او که صنعش استوار و ساختمان آفرینش اش زیباست . دادگری که ستم روا نمی دارد و بخشنده ترین که کارها به او باز می گردد. [7] و گواهی می دهم که او الله است که هر هستی در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل ارجمندی اش رام و به توانایش تسلیم و به هیبت اش خاضع است . [8] پادشاه هستی ها و چرخاننده ی سپهرها و رام کننده ی آفتاب و ماه که هریک تا اجل معین جریان یابند .او پرده ی شب را به روز و پرده ی روز را به شب –که شتابان در پی شب است -(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ، [9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا. [10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. [11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست). { 2 } [12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش - با من - خالص باشد. خداوندی جز او نیست. چرا که به من هشدار داده که اگر آنچه در حق علی نازل کرده ،به مردم ابلاغ نکنم ، وظیفه ی رسالتش را انجام نداده ام و خود او –تبارک وتعالی– امنیت از آزار مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است . پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرمود: «به نام خداوند همه مهر مهرورز ای فرستاده ی ما آنچه از سوی پروردگارت درباره علی و جانشینی او بر تو فرو فرستادیم به مردم برسان وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد ..»(مائده/67). [13] هان مردمان ! در تبلیغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده کوتاهی نکرده ام و اکنون سبب نزول آیه را بیان می کنم : همانا جبرئیل از سوی سلام پروردگارم –که تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابیطالب برادر وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من است هم او که جایگاه اش نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است مگر این که پیامبری پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختیار شماست و خداوند تبارک و تعالی آیه ای بر من نازل فرموده که « همانا تنها ولی و سرپرست و صاحب اختیار شما خداوند و پیامبرش و موءمنانی اند که نماز به پا می دارند و در رکوع زکات می پردازند ...» (مائده/55) و قطعاً علی بن ابیطالب نماز بر پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است . [14] و من از جبرئیل در خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از ماموریت تبلیغ به شما معاف دارد زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده : «...به زبان می گویند آن را که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است...»(نور/15) [15] و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده اند تا بدان جاکه مرا اذن (سخن شنو و زود باور ) نامیده اند به خاطر همراهی افزون و تمایل و پذیرش علی از من و توجه ویژه ی من به او ،تا بدان جا که خداوند آیه ای فرو فرستاد (توبه/61) « و از آنان اند کسانی که پیامبر خدا را آزرده ، گویند او سخن شنو و زود باور است بگو آری او سخن شنو ست بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنو د –لیکن به خیر شماست او(پیامبر) به خدا ایمان دارد و اهل ایمان را تصدیق کرده راستگو می انگارد و همو رحمت است برای ایمانیان شما و البته برای آنان که او را ازار دهند عذابی دردناک خواهد بود...» و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخن را بر زبان آورم و به آنان اشارت کنم و مردمان را به سویشان هدایت کنم ( که آنان را شناسایی کنند ) میتوانستم.لیکن به خدا سوگند در کارشان کرامت نموده لب فرو بستم . [16] با این حال خداوند از من خشنود نخواهد شد مگر فرمان او را در حق علی به شما ابلاغ کنم . آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین خواند : «...ای پیامبر ! آنچه –در حق علی - از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده ابلاغ کن و گرنه رسالت او را انجام نداده ای و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد ...»(مائده/67) { 3 } [17] هان مردمان ! بدانید این آیه درباره اوست ژرفای آن را بفهمید و بدانید که خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پیرویش را بر مهاجران و انصار واجب کرده و بر پیروان آنان در نیکی ، و بر صحرانشینان و شهروندان ،و بر عجم و عرب و آزاد و برده و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و هر یکتا پرست. (هشدار) اجرای فرمانش لازم ، امرش نافذ ، ناسازگارش رانده ، پیرو و باور کننده اش در مهر است البته که خداوند او و شنوایان سخن اش و پیروان راهش را آمرزیده است . [18] هان مردمان ! برای آخرین بار در این اجتماع به پا ایستاده (با شما سخن می گویم) سخنم را شنیده پیروی کنید و فرمان پروردگارتان را گردن گذارید که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما ، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون با شما سخن می گوید و پس از من به فرمان او ، علی ولی و امام شماست و سپس امامت ، در فرزندان من از نسل علی خواهد بود تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید . [19] روا نیست مگر آنچه خدا و رسول و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آنچه آنان ناروا دانند ، و خداوند عز و جل هم روا و هم ناروا را بمن شناسانده و من آموخته هایم را از کتاب خدا و حلال وحرام او را در اختیار علی گذاشته ام. [20] هان مردمان !او را برتر دانید ، هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند در جان من نبشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزگاران ضبط کرده ام ،و دانشی نبوده مگر اینکه آن را به علی آموخته ام او پیشوای روشنگر است که خداوند در سوره یاسین از او گفتگو کرده :« و علم هر چیز را در امام مبین برشمرده ایم...»( یس / 12) [21] هان مردمان ! او را فراموش نکنید و از امامتش رو برنتابید و از سرپرستیش نگریزید چرا که شما را به درستی و راستی خوانده و خود نیز بدان عمل می کند ، او باطل را نابود و شما را از آن باز دارد و هرگز نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد . [22] او نخستین مومن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان به من از او سبقت نجسته و همو جان خود را فدای رسول خدا کرده با او همراه بو ده است تنها او همراه رسول خدا عبادت می کرد و جز او از مردان کسی چنین نبو د . علی اولین نماز گزار و پرستش کننده ی همراه من است از جانب خدا وند به او دستور دادم تا (در شب هجرت )در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده پذیرفت که جان خود را فدای من کند . [24] هان مردمان ! او را برتر بدانید که خداوند او را برتری داده و پیشوایی او را پذیرا با شید که خداوند او را (به امامت )نصب کرده است . [25] هان مردمان ! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه ی منکر اورا نپذیرد و چنین کسی را نیامرزد این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار با امامت علی ،و حتماً او را به عذاب دردناک جاودانه کیفر خواهد کرد . پس ، از مخالفت او بهراسید وگرنه در آتشی در خواهید شد که آتش گیره ی آن مردمانند و سنگ که برای حق ستیزان آماده شده است . [26] هان مردمان! به خدا که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت داده اند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم ، آن کسی که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی گذشته در آمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است و ناباوری در امامت یکی از امامان به سان ناباوری در تمامی آنان است و جایگاه ناباوران امامت ما آتش دوزخ خواهد بود . [27] هان مردمان خداوند عز و جل از روی منت و احسان خویش این برتری را به من پیش کش کرده و خدایی جز او نیست . هشدار که تمامی ستایش های من در تمامی روزگاران و هر حال و مقام ، ویژه ی اوست . [28] هان مردمان ! علی را برتر دانید که او برترین از مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام که آفرینش برپاست و روزیشان فرود آید دور دور باد از مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته ام را نپذیرد و بامن سازگار نباشد .هان! آگاه باشید جبرئیل سه بار از سوی خداوند خبرم داد هرکه با علی ستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد نفرین و خشم من بر او باد ، البته بایست هرکس بنگرد که برای فردای خویش چه پیش فرستاده پس تقوا پیشه کنید و از ناسازی با علی بپرهیزید ، مباد گامهایتان پس از استواری در لغزد و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است . [29] هان مردمان! او هم جوار و هم سایه ی خداست که در کتاب گرانقدر خود ( قرآن ) او را یاد کرده و درباره ستیزندگان با او فرموده : « ... مباد کسی در روز رستاخیز بگوید افسوس که درباره ی هم جوار و همسایه ی خداوند کوتاهی کرده ام » [30] هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهات آن پیروی ننمایید. به خداوند سوگند که باطن ها و تفسیر آن را روشن نمی کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که هر آن کس که من سرپرست اویم این علی سرپرست اوست و او علی ، فرزند ابی طالب، برادر و وصّی من است. ولایت و سرپرستی او حکمی از سوی خداست که بر من فرو فرستاده است. [31] هان مردمان! همانا علی و پاکانِ از فرزندانم از نسل او یادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن یادگار ارزشمند بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود حکایت می کند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.هان! آنان امانت داران خدا در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اند. هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم. [32] هان! من وظیفه ام را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. هشدار که روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم. [33] هان بدانید! هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمومنین خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مومنان بر کسی جز او روا نباشد. {4} [34] سپس فرمود : مردمان ! کیست سزاوارتر از شمایان به شما ؟ گفتند : خداوند و رسول او . آنگاه فرمود : آن که من سرپرست اویم پس این علی ولی و سرپرست اوست . خداوندا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و یار او را یاری کن و رهاکننده ی او را تنها گذار . [35] هان مردمان ! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من و جای نشین من در میان امت وایمان آورندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا ، او مردمان را به سوی خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنان او ستیز نماید. او سرپرست فرمانبرداری خدا باشد و بازدارنده از نافرمانی او . [36] همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان ، و از سوی خدا پیشوای هدایتگر .اوست پیکار کننده ی با پیمان شکنان ، رویگردانان از راستی و درستی و بدر رفته گان از دین. [37] خداوند فرماید: « فرمان من دگرگونی نمی پذیرد. » پروردگارا، اکنون به فرمان تو می گویم : خداوندا دوست داران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن. پشتیبانان او را پشتیبانی، یارانش را یاری کن و خودداری کنندگان از یاری اش را رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و خشم خود را بر آنان فرود آور. [38] معبودا ! تو خود در هنگام بیان ولایت علی و برپایی او فرمودی : « امروز آیین شما را به کمال و نعمتم رابرای شما تمام نمودم و با خشنودی اسلام را دین شما قرار دادم.( مائده/ 5) » و نیز گفتی: « همانا دین در نزد خدا تنها اسلام است.(آل عمران/19) » و فرمودی:« و آنکه به جز اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نبوده درجهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.(آل عمران/85)» [39] خداوندا تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم. {5} [40] هان مردمان! خداوند عزوجل دین را با امامت علی تکمیل نمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه بر خدا - پیروی نکنند کرده هایشان در دو جهان بیهوده بوده در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود. « به گونه ای که نه از عذابشان کاسته و نه بر ایشان فرصتی برای نجات خواهد بود. (بقره/161)» [41] هان مردمان! این علی است یاورترین، سزاوارترین، نزدیک ترین و گرانقدرترین شما نزد من و خداوند عزوجل و من از او خشنودیم. آیه ی رضایتی در قرآن نیست مگر درباره او و هرگاه خداوند ایمانیان را خطابی نموده به او آغاز کرده . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او و در سوره ی « هل اتی علی الانسان » گواهی بر بهشت نداده مگر برای او و آن را در حق غیر او فرود نیاورده و به وسیله آن آیه جز او را نستوده است. [42] هان مردمان! علی یاور دین خدا، دفاع کننده از رسول اوست و هم او پرهیزکار پاکیزه و رهنمای ارشاد شده« به دست خود خدا است. » پیامبرتان برترین پیامبران، جانشین اش برترین جانشینان و فرزندانش بهترین اوصیایند.هان مردمان! فرزندان پیامبران از نسل آنانند و فرزندان من از نسل امیرالمومنین علی است. [43] هان مردمان! به راستی که شیطان اغواگر آدم را با رشک از بهشت رانده. مباد شما به علی رشک ورزید که آنگاه کرده هایتان نابود و گام هایتان لرزان خواهد شد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد حال آنکه برگزیده خداوند عزوجل بود. پس چگونه خواهید بود که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند. [44] هشدار که با علی نمی ستیزد مگر شقی و سرپرستی اش را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزکار و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش و به خدا سوگند سوره ی « والعصر » درباره او نازل شده است : « به نام خداوند همه مهر مهرورز . به زمان سوگند که انسان در زیان است. » (والعصر/1-2) مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است. [45] هان مردمان! خدا را گواه می گیرم که پیام او را به شما رساندم و « بر فرستاده وظیفه ای جز بیان روشن نیست ». (عنکبوت 18 - نور 54) [46] هان مردمان! « تقوا پیشه کنید همانگونه که بایسته است و نمیرید جز با شرف اسلام ». (آل عمران/102) {6} [47] هان مردمان! « به خدا و رسول او و نور همراهش ایمان آورید (تغابن/8)».« پیش از آنکه چهره ها را تباه و باژگونه کنیم، یا چونان اصحاب روز شنبه ( یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند ) رانده شوید.» (نساء/47) به خدا سوگند که مقصود خدا از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد (و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است). [48] هان مردمان! نور از سوی خداوند در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند – جای گرفته، چرا که خداوند عزوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان. [49] « هان مردمان! هشدارتان می دهم همانا من رسول خدایم. پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری شده اند. پس آیا اگر بمیرم یا کشته شوم به جاهلیت برمی گردید ؟ و آن که به قهقرا برگردد خدا را زیان نخواهد رسانید و او سپاس گزاران شکیبا گر را پاداش خواهد داد.(آل عمران/144)» [50] هان! علی و فرزندان من از نسل او دارای کمال شکیبایی و سپاس گزاری اند. [51] هان مردمان! «..اسلامتان را بر من منت مگذارید(حجرات/17) » و بر خدا نیز، که اعمالتان را بیهوده و تباه خواهد کرد و او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به« شعله ای از آتش و مس گداخته(الرحمن/35)» گرفتار خواهد کرد.«.. به یقین پروردگار شما در کمین گاه است..(فجر /14)». [52] هان مردمان! به زودی پس از من«.. امامانی خواهند آمد و شما را به آتش خواهند خواند. آنان در روز رستاخیز تنها و بی یاور خواهند بود(قصص /41)». [53] آگاه باشید که خداوند و من از آنان بیزاریم. [54] هان مردمان! حتما آنان و یاوران و پیروان و تابعانشان در پست ترین جایگاه آتش خواهند بود، چه جایگاه بدی است منزل متکبران. (نحل/29) [55] هان! «که آنان اصحاب صحیفه اند». اکنون هر که در صحیفه خود نظر کند. [56] هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جای می گذارم در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و اکنون مأموریت خود را انجام می دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب باشد و نیز برهمه ی آنان که زاده شده یا نشده اند.پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و فرزندداران به فرزندان تا برپایی رستاخیز ابلاغ کنند. [57] و به زودی گروهی پس از من! امامت را چپاول کرده به پادشاهی جابجا می کنند. هان! خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران. و« البته به زودی به کار شما جن وانش خواهد پرداخت ..» (الرحمن/31) آن که می پردازد – عذاب خواهد نمود- «.. و شعله های آتش و مس گداخته بر سر شما ریخته خواهد شد و در آن هنگام هرگز یاری نمی شوید ..» (الرحمن/35) [58] هان مردمان!«...همانا خداوند عزوجل شما را به خود رها نخواهد کردتا ناپاک را از پاک جدا کند و هر آینه خداوند شما را بر غیب آگاه نمی گرداند.» (آل عمران/179) [59] هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن – حق را – آن را پیش از برپایی رستاخیز نابود خواهد کرد و آن را به« امام مهدی »خواهد سپرد و حتما خداوند وعده ی خود را انجام خواهد داد. [60] هان مردمان! شمار فزونی از گذشتگان شما گمراه شدند و خداوند نابودشان کرد و همو نابود کننده ی آیندگان است. خداوند تعالی فرموده : «... آیا پیشینیان را تباه نکردیم ؟ و در پس آنان آیندگان را نابود نساختیم ؟ آری با مجرمان این چنین کنیم. وای بر ناباوران در روز رستاخیز ! ...» (مرسلات/19) [61] هان مردمان! همانا خداوند مرا فرمان داده و بازداشته و من نیز به دستور او به علی امر و نهی کرده ام، پس دانش امر و نهی در نزد علی است. فرمان او را بشنوید تا سلامت مانید و اطاعتش کنید تا هدایت شوید و از آن چه باز می دارد خودداری کنید تا راه یابید و به سوی مقصد او حرکت کنید و هرگز راه های پراکنده شما را از راه او باز ندارد. (انعام/153) {7} [62] هان مردمان! خداوند را صراط مستقیم منم که فرمان به پیروی آن داده و سپس علی است و آنگاه فرزندانم از نسل او ، پیشوایان هدایت اند که به راستی و درستی راه می برند و با حق دادگری کنند. سپس چنین خواند : « به نام خداوند همه مهرِ مهر ورز . تمامی ستایش ها ویژه ی پروردگار جهانیان است. هم او که به همه آفرینش مهر می ورزد و به ویژگان ، مهرِ ویژه دارد. فرمان روای روز جزا است. خداوندا !تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ، ما را به صراط مستقیم رهنمایی کن . راه آنان که منت نهاده نعمتشان بخشیدی ، نه راه خشم شدگان و نه راه گمراهان ! ... (حمد/1-7) و آنگاه ادامه داد : این سوره درباره ی من نزول یافته و شامل امامان است و به آنان اختصاص یافته . آنان اند «.. اولیای خدا که ترس و اندوهی برایشان نباشد ». (یونس/62) هان ! « همانا حزب الهی چیره خواهد بود ... » (مائده/56) [63] هان ! «...ستیزندگان آنان گمراه و نابخردو همکاران شیاطین اند که برای گمراهی مردمان ، سخنان بی هوده را به یکدیگر می رسانند...» (انعام/112) [64] هشدار : خداوند در کتاب خود از دوستان امامان چنین یاد کرده : « ... (ای پیامبر ما) نمی یابی ایمان آوردگانِ به خدا و روز بازپسین را که ستیزه گران خدا و رسول او را دوست بدارند، گرچه پدران ، فرزندان ، برادران و خویشانشان باشند. خداوند ایمان را در دل هایشان تثبیت فرموده و با روحی از سوی خود، ایشان را تایید نموده، آنان را جاودانه در بهشت هایی در خواهد آورد که از زیر درختان آن ها نهرها جاری است ، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند، همانان اند حزب خدا. هشدار که حزب الهی رستگارانند.» (مجادله/22) [65] هان! دوست داران امامان ، مومنانی هستند که خداوند عزوجل چنین توصیف فرموده است: «... آنان ایمان آورده باور خود را به شرک نیالوده اند، پس ایشان در امان اند و راه یافتگان ...». (انعام/82) [66] هشدار! یاران پیشوایان به باور رسیده گان اند و دور از تردید و انکار ! (حجرات/15) [67] هشدار ! ایشان با آرامش و سلام به بهشت در خواهند شد و فرشتگان با رفاه و تسلیم آنان را پذیرفته می گویند : درود بر شمایان، اکنون پاکیزه شده اید ! « ...در بهشت جاودانه در آیید...». (حجر/46) [68] هان ! بهشت پاداش دوستان امامان است که در آن بی حساب روزی داده خواهند شد .... (غافر/40) . [69] هشدار ! دشمنان امامان ، در آتش درآیند .. (نساء/10) . [70] هشدار ! که ناله ی افروزش جهنم را در حالی که شعله های آن زبانه می کشد ، می شنوند و زفیر (صدای بازدم ) آن را درمی یابند .... (ملک/7) . [71] و خداوند در وصفشان فرماید : « هرگاه امتی در جهنم درآید همتای خود را نفرین کند تا آن که تمامی آنان به یکدیگر بپیوندند ، پسینیان به پیشینیان گویند پروردگارا ! اینان ما را گمراه کردند پس بر آنان کیفر دوچندان از آتش فرود آور ، خداوند فرماید برای هر دو گروه کیفر دوچندان خواهد بود و لیکن شما نمی دانید.» (اعراف/38) [72] هشدار ! که خداوند درباره ی دشمنان امامان فرماید : «...هر گروه از آنان که در جهنم انداخته شوند، نگاهبانان آن می پرسند مگر بر شما ترساننده ای نیامد ؟ پاسخ دهند چرا ! لیکن تکذیب کرده گفتیم خداوند خبری نداده و شمایان نیستید مگر در گمراهی بزرگ...» و نیز گفتند : «...اگر سخن خدا را می شنیدیم یا اندیشه می کردیم اکنون در میان اهل آتش نبودیم...». پس اینان به گناه خود اعتراف نمودند، پس دور باد دوزخیان از رحمت خداوند. (ملک/8-11) [73] هان! یاران امامان در نهان، از پروردگار خویش ترسانند. آمرزش و پاداش بزرگ بر ایشان خواهد بود. (ملک/12) [74] هان مردمان! چه بسیار راه است میان شعله های آتش و پاداش بزرگ ! [75] هان مردمان! ستیزه جوی ما کسی است که خداوند او را ناستوده و نفرین فرموده و یاران و دوستان ما آنان اند که خداوند ایشان را ستوده و دوست می دارد. [76] هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده ! [77] هان که من بیم دهنده ام و علی رهنماست. [78] هان که من پیامبرم و علی وصی من است. [79] هان مردمان! من رسول ام و علی امام و وصی پس از من است و پس از او امامان، فرزندان اویند. آگاه باشید من والد آنان و ایشان از صلب اویند. {8} [80] آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود. هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران. هشدار ! اوست فتح کننده ی دژها و منهدم کننده ی آن ها ! هشدار ! اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان. [81] هشدار ! اوست خون خواه تمامی اولیای خدا. هان ! همانا او یاور دین خداست. [82] هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد. هشدار ! او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند. هان ! او نیکو و برگزیده ی خداست. هشدار ! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها. [83] هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه های او را برپا کند و استحکام بخشد . هشدار ! اوست بالیده و استوار. آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است. [84] هان ! پیشینیان از قرن ها ظهور او را پیشگویی کرده اند. [85] هشدار ! اوست حجت پایدار و پس از او حجتی نخواهد بود. (این تعبیر به عنوان حجت، امامت و مسئولیت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد. زیرا آنان حجت های پیشین اند که دوباره رجعت خواهند کرد.) راستی و درستی و روشنایی جز با او نیست. [86] هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت. هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است. {9} [87] هان مردمان ! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده، تفهیم نموده ام و این علی است که پس از من شما را آگاه می کند. [88] اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه برای انجام بیعت با او و اقرار به امامتش، با من و سپس با او دست دهید. [89] هشدار ! من با خداوند بیعت کرده ام و علی با من پیمان بسته است و اکنون از سوی خدای عزوجل بر امامت او از شمایان پیمان می گیرم. ( ای پیامبر ! ) آنان که با تو بیعت کنند، هر آینه با خدا بیعت کرده اند. دست خدا بر فراز دستان آنان است و آن کس که بیعت شکندبه زیان خود شکسته و خداوند آن را که بر پیمان الهی وفادار باشد پاداش بزرگی خواهد داد. {10} [90] هان مردمان ! همانا حج و عمره از شعائر و آداب خدایی است. پس زائران خانه خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند و آن کس که در انجام کار خیر فرمان برداری کند، پس حتما خداوند سپاس گزارِ داناست.(بقره/158) [91] هان مردمان ! در خانه ی خدا حج به جای آورید، هیچ خاندانی داخل آن نشد مگر بی نیاز شد و مژده گرفت و آنکه روی از آن برتافت بی بهره و نیازمند گشت. [92] هان مردمان ! مومنی در موقف ( عرفات، مشعر، منا ) نماند مگر اینکه خداوند گناهان گذشته ی او را آمرزید. پس بایسته است که پس از پایان اعمال حج ( با پاکی ) کار خود را از سر گیرد. [93] هان مردمان ! حاجیان، از سوی خداوند کمک شده و هزینه های سفرشان جایگزین خواهد شد و البته خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود. هان مردمان ! خانه ی خدا را با دین کامل و ژرفایی دانش دیدار کنید و از زیارت گاه ها جز با توبه و بازایستادن ( از گناهان ) بر نگردید. [94] هان مردمان ! نماز را به پا دارید و زکات پردازید همان سان که خداوند عزّوجلّ امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید و یا از یاد بردید علی صاحب اختیار و تبیین کننده ی بر شماست. همو که خداوند عزّوجلّ پس از من او را امانت دار خویش در میان آفریدگان نهاده است. او از من و من از اویم. همانا او و جانشینانش از فرزندان من به پرسش هایتان پاسخ داده ، آنچه را نمی دانید به شما می آموزند. [95] هان ! روا و ناروا بیش از آن است که آن ها را شمارش کرده یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از این روی مامورم که از شما پیمان بگیرم که دست در دست من نهید در پذیرش آن چه از سوی خداوند درباره «علی امیرمومنان» آورده ام و درباره اوصیای پس از او که از من و اویند. این امامت در میان آنان پایدار است و فرجام آنان « مهدی » است و استواری پیشوایی تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند (قیامت) . [96]هان مردمان ! شمایان را به هر روا و ناروا ( حلال و حرام ) رهنمایی کردم و از آن بر نمی گردم. هان ! آنها را یاد آورید و نگه داریدو یکدیگر را به آن توصیه کنید و احکام خدا را دگرگون نسازید. هشدار ! دوباره یاد می آورم: هان ! نماز به پا دارید و زکات بپردازید و به معروف فرمان دهید و از منکر باز دارید. [97] هشدار ! برترین بخش امر به معروف این است که به گفته ی من – درباره امامت و ولایت علی و فرزندان او – برسید و سخنم را به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری با من باز دارید که این سخنان ، فرمان خدا و من است. هان ! هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد. [98] هان مردمان! قرآن بر شما روشن می کند که امامان پس از علی فرزندان اویند و من به شما معرفی کردم که آنان از او و از من اند چرا که خداوند در کتاب خود می گوید : « امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرارداد...» (زخرف/28) و من نیز گفته ام مادام که به آن دو – قرآن و امامان – تمسک کنید گمراه نخواهید شد. [99] هان مردمان! پرهیزکاری! پرهیزکاری! از سختی رستخیز به پرهیزید آن سان که خداوند عزوجل فرموده : « البته زمین لرزه ی رستاخیز حادثه ای بزرگ است ...» (حج/1) [100] یاد آورید مرگ و قیامت را ، حساب و ترازوهای ( اعمال) را ، محاسبه ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را . پس آن که نیکی کرد پاداش گیرد و آن که بدی کرد بهره ای از بهشت نخواهد برد. {11} [101] هان مردمان ! شمار شما بیش از آن است که در یک زمان با یک دست با من بیعت کنید . از این روی خدای عزّوجلّ دستور فرموده که از شما اقرار زبانی گیرم و پیمان سرپرستی علی« امیر المؤمنین » را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند چرا که گفتم که فرزندانم از نسل اویند. [102] پس همگان بگویید :« البته که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن خوشنود و بر آن گردن گذار ، و بر آن چه از سوی پروردگارمان و پروردگار تو در امامت اماممان علی« امیر المؤمنین » و دیگر امامان – ازصلب او – به ما ابلاغ کردی ، با تو پیمان می بندیم ، پیمانی با دل ، با جان با زبان و با دستانمان ، با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با این اعتقاد برانگیخته می شویم و هرگز آن را دگرگون نکرده شک و انکار نخواهیم داشت و هرگز از عهد خود برنگشته پیمان نشکنیم. (ای رسول خدا) ما را به فرمان خدا پند دادی ، درباره علی امیر مومنان و امامان پس از او ، فرزندانت از نسل او ، حسن و حسین و پیشوایان بعد از آن دو ، که خداوند بر پایشان کرده . اینک برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد از دل ها ، جان ها، زبان ها و درون ها و از دستانمان ، هرکس توانست با دست و گرنه با زبان بیعت نمود دیگر پیمان نخواهیم شکست و خداوند دگرگونی از ما نبیند و از این پس فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خواهیم رساند و خداوند را بر آن گواه گرفته او بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش . [103] هان ! مردمان ! اکنون چه می گویید ؟ البته خداوند هر صدایی را می شنود و بر اسرار دلها آگاه است (هرآن کس که هدایت پذیرد به خیر خویش پذیرفته و آن که گمراه شد به زیان خود رفته..) (زمر/41). و آن کس که بیعت کند حتماً با خداوند پیمان بسته « دست خدا بالای دستان آن هاست ...» (فتح/10) [104] هان مردمان آنک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان ببندید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و با امامان از نسل آنان که پس از آنان خواهند بود امامانی که فرمانی پایدار در دنیا و آخرت اند. خداوند مکّاران را تباه می کند و به باوفایان مهر می ورزد « هرکس پیمان شکند البته به زیان خود گام نهاده و آن که بر عهدش پا برجا ماند بزودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد...» (فتح/10). [105] هان مردمان ! بگویید هر آن چه به شما گفتم ! و به علی با لقب« امیر المؤمنین » سلام کنید و اکنون بگویید :« شنیدیم و فرمان می بریم پروردگارا ، آمرزشت خواهیم و به سوی توست بازگشت » (بخشی از آیه 285 بقره) و بگویید : « تمام ستایش و سپاس خدایی راست که ما را به این را هدایت فرمود و گرنه راه نمی یافتیم و البته فرستادگان پروردگارمان به درستی آمده اند...» ( اعراف/43 ) [106] هان مردمان ، برتری های علی بن ابیطالب نزد خداوند عزّوجلّ – که در قرآن نازل فرموده – بیش از آن است که من یکباره برشمارم ، پس هرکس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت ، او را باور کنید. [107] هان مردمان ! (احزاب/71) فرمان بردار از خدا و فرستاده ی او و از علی و امامان که نام بردم به رستگاری بزرگ دست یافته است . [108] هان مردمان ، سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام کنندگان بر او با لقب« امیر المؤمنین » رستگارانند و در بهشت های پر بهره خواهند بود . [109] هان مردمان ! آنچه خدا را خوشنود می کند بگویید ، و اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند خدا را زیانی نخواهد رسید. [110] خداوندا بیامرز ایمان آورندگان به آن چه ادا کرده و فرمان دادم ، و بر انکارکنند گان کافر خشم گیر و الحمدلله رب العالمین


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:26 :: توسط : خادم شما

نام هاي روز غدير با حديث افضل الاعياد قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : • يَومَ غَديرِ خُم اَفضَلَ اَعيادِ اُمَّتي وَ هُوَ اليَوم اَمَرَني اللهُ تَعالي ذِکرَهُ بِنَصب اَخي عَلي بن اَبي طالب ـ عليه السلام ـ عَلَماً لِاُمَّتي يَهتَدونَ بِه مِن بَعدي وَ هُوَ اليَوم اَلَّذي اَکمَلَ اللهُ فيهِ الدّين وَ اَتَمَّ عَلي اُمَّتي فيهِ النِّعمَه وَ رَضِيَ لَهُمُ الاِسلامَ ديناً رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: • روز غدير خم با فضيلت ترين عيدهاي امت من است. آن روزي است که خداوند متعال امر فرمود برادرم علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ را نشانه (حق) براي اين امت قرار دهم تا بعد از من توسط او هدايت شوند و آن روزي است که خداوند در آن دين را تکميل و نعمت را بر امت من تمام کرد و دين اسلام را براي آنان پسنديد. عيد الله الاکبر عن الصادق ـ عليه السلام ـ : • هُو عِيدُ اللهِ الاَکبَر وَ ما بَعَثَ اللهُ نَبيّاً اِلّا وَ تَعَيَّدَ فِي هذَا اليَوم وَ عَرَفَ حُرمَتَهُ وَ اِسمُهُ فِي السَّماءِ يَومَ العَهدِ المَعهُود وَ فِي الاَرضِ يَومَ الميثاقِ المَاخوذ وَ الجَمعِ المَشهُود. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: • روز غدير خم عيد بزرگ خداست. خداوند پيامبري مبعوث نکرده مگر اينکه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان روز عهد و پيمان و در زمين روز پيمان محکم و حضور همگاني است. يوم عباده عن الصادق ـ عليه السلام ـ : • ... هُوَ يَوم عِبادَه وَ صَلوه وَ شُکر لِلّه وَ حَمدٍ لَهُ وَ سُرورٍ لِما مَنَّ اللهُ بِهِ عَلَيکُم مِن وِلايَتِنا وَاِنّي اَحَبُّ لَکُم اَن تَصومُوه. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: • ... عيد غدير روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست و روز سرور و شادي است به خاطر ولايت ما خاندان که خدا بر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن را روزه بگيريد. يوم الصيام عن الصادق ـ عليه السلام ـ : • انه يوم عيد و فرح و سرور و يوم صوم شکرا لله تعالي. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: • عيد غدير روز عيد و خوشي و شادي است و روز روزه داري به عنوان سپاس نعمت الهي است. يوم التبسم قال الرضا ـ عليه السلام ـ : • فَمَن تَبَسَّمَ في وَجهِ اَخيه يَومَ الغَدير نَظَرَ اللهُ اِلَيه يَومَ القيامَهِ بِالرَّحمَه وَ قَضي لَهُ اَلفَ حاجَه وَ بَني لَهُ قَصراً في الجَنَّه مِن دُرَّه بَيضاءٍ وَ نَظَّرَ وجهَه. امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: • هر کس در روز غدير به روي برادر خود تبسم کند، خداوند روز قيامت به او با نظر رحمت مي نگرد و برايش قصري از در سفيد در بهشت بنا مي کند و چهره اش را نوراني مي کند. يوم الزينه عن الرضا ـ عليه السلام ـ : • مَن تَزَيَّنَ لِيَوم الغَدير غَفَرَ اللهُ لَهُ کُلَّ خَطيئهٍ عَمَلَها صَغيره اَو کَبيره وَ بَعَثَ اللهُ اِليهِ مَلائِکَه يَکتَبون لَهُ الحَسَنات وَ يَرفَعون لَهُ الدَّرَجات اِلي قابل مثل ذلک اليوم، فَاِن ماتَ ماتَ شَهيداً وَ اِن عاشَ عاشَ سعيداً. امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: • هر کس براي روز غدير زينت بخشد، خداوند هر اشتباهي را که مرتکب شده باشد، کوچک يا بزرگ، مي بخشد و به سوي او ملائکه اي را گسيل مي دارد که براي او حسنه (کار نيک) مي نويسند، و درجاتش را بالا مي برند، .... پس اگر بميرد، شهيد مرده است و اگر زنده ماند، خوشبخت زندگي مي نمايد. يوم التهنئه عن الرضا ـ عليه السلام ـ : • ... وَ هُوَ يَومُ التَّهنِئَهِ يُهَنِّيُ بَعضُکُم بَعضاً فَاِذا لَقِيَ المُومنُ اَخاهُ يَقُول "الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه اميرالمومنين و الائمه ـ عليهم السلام ـ " وَ هُوَ يَومُ التَّبَسُم في وُجُوهِ النّاس مِن اَهلِ الايمان... . امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: • عيد غدير روز تبريک و تهنيت است، هر يک به ديگري تبريک بگويد، هر وقت مومني برادرش را ملاقات کرد، چنين بگويد: "حمد و ستايش خدايي را که ما را از چنگ زنندگان به ولايت اميرالمومنين و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ قرار داد." و آن روز لبخند زدن به چهره مردم با ايمان است. يوم صله الاخوان قال الرضا ـ عليه السلام ـ : • مَن زارَ فيهِ مُومِناً اَدخَل اللهُ قَبرَهُ سَبعينَ نوراً وَ وَسِعَ في قَبرِهِ کُلَّ يَومٍ سَبعوُنَ اَلفَ مَلک وَ يُبَشِّرونَه بِالجَنَّه. امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: • هر کس مومني را در اين روز زيارت کند، خداوند بر قبر او هفتاد نور وارد مي کند و قبر او را وسيع مي نمايد، و هر روز در قبرش هفتاد هزار ملک او را زيارت مي کنند و او را به بهشت بشارت مي دهند. يوم اطعام الطعام قال الرضا ـ عليه السلام ـ : • مَن اَطعَمَ مُومِناً کان کَمَن اَطعَمَ جَميع الاَنبياءِ وَ الصِّديقين. امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: • هر کس در آن روز (روز غدير) مومني را اطعام کند، مانند کسي است که همه انبياء و صديقين را اطعام کرده باشد. يوم اکثار صلوه علي محمد و آل محمد امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: • سزاوار است که در آن روز بسيار ذکر خدا بگويي و بر محمد و آل محمد بسيار صلوات بفرستي... . • در اين روز روزه بگير و زياد صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و نزد خداوند متعال بيزاري بجوي از کساني که ظلم به آن بزرگواران کردند. بسيار بگوييد: اللّهُمَّ العَنِ الجاهِدينَ وَ النّاکِثين وَ المُغَيِّرين وَ المُبَدِّلين وَ المُکَذِّبين (الَّذينَ يُکَذِّبونَ) بِيَومِ الدّين مِنَ الاَوَّلين وَ الاخِرين


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:25 :: توسط : خادم شما

فرهنگ نامهاى غدیر نامها به سهولت در ذهنها جاى مى‏گیرند و به راحتى معانى بلند را منتقل مى‏کنند بهمین دلیل و دلایل دیگر، نامگذارى روزها و یا هفته‏ها یکى از شیوه‏هاى تبلیغاتى مثبت و منفى شده است و مطرح شدن و رواج پیدا کردن ارزشها یا ضد ارزشها را در پى دارد. روز مادر، روز کارگر، روز پاسدار، روز جانباز و روز بهره‏ورى و هفته دولت و ... نمونه‏هاى شایسته‏اى از نامگذارى روزها و هفته‏ها در جامعه ما هستند. روز جهانى مستضعفین، روز جهانى قدس، روز آب، روز غذا و ... هم روزهایى است که در سطح جهانى مطرح هستند و برخى از آنها به برکت انقلاب اسلامى مطرح شده‏اند اسلام هزار و چهارصد سال پیش، از این شیوه براى القاى اندیشه‏هاى نورانى خود و تثبیت آرمانهاى مقدس الهى، بهره گرفته است. اسلام علاوه بر اینکه براى برخى از روزها اسمهاى خاصى مانند عید قربان، عید فطر، روز عرفه و ... برگزیده بر همه این روزها نام ایام الله نهاده است تا عظمت و قداست این روزها هر چه بیشتر در ذهن و دل مؤمنان، نقش بسته و موجب تذکر و تنبه آنان گردد. یکى از روزهایى که در اسلام براى تعظیم آن، از شیوه نامگذارى بهره گرفته شده غدیر است ویژگى غدیر این است که نامهاى گوناگونى براى آن قرار داده شده و این خود عظمت این روز را نسبت به روزهاى دیگر نشان مى‏دهد نامهاى روز غدیر، از اسرار و ابعاد این روز پرده برمى‏دارند هر نامى از این نامها درى تازه از قلعه بلند غدیر بر ما مى‏گشاید چه آنکه اسلام بر برگزیدن نامى براى زمان یا مکان و یا هر چیز دیگر، خصوصیات مسمى را در نظر داشته و به جنبه‏ها و زوایاى آن توجه کرده است. از این روى شناختن و شناساندن نامهاى روز غدیر یک ضرورت است. با این کار تصویرى روشن از این روز در ذهن و دل نقش بسته و بیش از پیش این روز بزرگ را مى‏شناساند. شایسته است نامهاى غدیر را با بهترین شکل و زیباترین خط بنویسیم و محافل جشن و سرور عید غدیر را با آن، معنى و روحى تازه ببخشیم. آنچه در زیر مي ‏آید پنجاه نام و یا صفت براى روز غدیر است که از روایات برگرفته‏ایم : 1 ـ بزرگترین عید خدا؛ (عیدالله الاکبر) (1) 2 ـ روز گشایش؛ (یوم وقوع الفرج) (2) 3 ـ روز خشنودى پروردگار؛ (یوم مرضاة الرحمن) (3) 4 ـ روز زبونى شیطان؛ (یوم مرغمة الشیطان) (4) 5 ـ روز مشعل فروزان دین؛ (یوم منار الدین) (5) 6 ـ روز بپا خاستن؛ (یوم القیام) (6) 7 ـ روز شادمانى؛ (یوم السرور) (7) 8 ـ روز لبخند؛ (یوم التبسم) (8) 9 ـ روز راهنمایى؛ (یوم الارشاد) (9) 10 ـ روز بلندى گرفتن منزلت شایستگان؛ (یوم رفع الدرج) (10) 11 ـ روز روشن شدن دلایل خدا؛ (یوم وضوح الحجج) (11) 12 ـ روز آزمایش بندگان؛ (یوم محنة العباد) (12) 13 ـ روز راندن شیطان؛ (یوم دحر الشیطان) (13) 14 ـ روز آشکار کردن حقیقت؛ (یوم الایضاح) (14) 15 ـ روز بیان کردن حقایق ایمان؛ (یوم البیان عن حقایق الایمان) (15) 16 ـ روز ولایت؛ (یوم الولایة) (16) 17 ـ روز کرامت؛ (یوم الکرامة) (17) 18 ـ روز کمال دین؛ (یوم کمال الدین) (18) 19 ـ روز جداسازى حق از باطل؛ (یوم الفصل) (19) 20 ـ روز برهان؛ (یوم البرهان) (20) 21 ـ روز منصوب شدن امیر مؤمنان؛ (یوم نصب امیرالمؤمنین(ع) (21) 22 ـ روز گواهى و گواهان؛ (یوم الشاهد و المشهود) (22) 23 ـ روز پیمان؛ (یوم العهد المعهود) (23) 24 ـ روز میثاق؛ (یوم المیثاق المأخوذ) (24) 25 ـ روز آراستن؛ (یوم الزینة) (25) 26 ـ روز قبولى اعمال شیعیان؛ (یوم قبول اعمال الشیعة) (26) 27 ـ روز رهنمونى به رهنمایان؛ (یوم الدلیل على الرواد) (27) 28 ـ روز امن و امان؛ (یوم الامن المأمون) (28) 29 ـ روز آشکار کردن امور پنهان؛ (یوم ابلاء السرائر) (29) 30 ـ عید اهل بیت(ع)؛ (عید اهل البیت(ع) (30) 31 ـ عید شیعیان؛ (عید الشیعة) (31) 32 ـ روز عبادت؛ (یوم العبادة) (32) 33 ـ روز اتمام نعمت؛ (یوم تمام النعمة) (33) 34 ـ روز اظهار گوهر مصون؛ (یوم اظهار المصون من المکنون) (34) 35 ـ روز بر ملا کردن مقاصد پوشیده؛ (یوم ابلاء خفایا الصدور) (35) 36 ـ روز تصریح به برگزیدگان؛ (یوم النصوص على اهل الخصوص) (36) 37 ـ روز محمد(ص) و آل محمد(ص)؛ (یوم محمد(ص) وآل محمد(ص)) (37) 38 ـ روز نماز؛ (یوم الصلاة) (38) 39 ـ روز شکرگذارى؛ (یوم الشکر) (39) 40 ـ روز دوح (درختان پر شاخ و برگ)؛ (یوم الدوح) (40) 41 ـ روز غدیر؛ (یوم الغدیر) (41) 42 ـ روز روزه‏دارى؛ (یوم الصیام) (42) 43 ـ روز اطعام؛ (یوم اطعام الطعام) (43) 44 ـ روز جشن؛ (یوم العید) (44) 45 ـ روز عالم بالا؛ (یوم الملأ الاعلى) (45) 46 ـ روز کامل کردن دین؛ (یوم اکمال الدین) (46) 47 ـ روز شادابى؛ (یوم الفرح) (47) 48 ـ روز به صراحت سخن گشودن از مقام ناب؛ (یوم الافصاح عن المقام الصراح) (48) 49 ـ یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود روز افشاى پیوند میان کفر و نفاق. (49) 50 ـ روز گردهمایى و تعهد حاضران؛ (یوم الجمع المسؤول) (50) __________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1ـ امام رضا(ع) مى‏فرماید: و هو عید الله الاکبر (عید غدیر، برترین عید خداوند است)، الغدیر، ج 1، ص .286 2ـ امام على (ع): هذا یوم فیه وقع الفرج (این، روزى است که گشایش در آن مى‏رسد)، مصباح المتهجد، ص‏ .700 3ـ امام صادق(ع): و فیه مرضاة الرحمن (در این روز، رضایت خداوند نهفته است)، بحارالانوار، ج 98، ص .323 4ـ امام رضا(ع): انه یوم مرغمة الشیطان (روز غدیر، روز اندوه شیطان است) بحارالانوار، ج 98، ص .323 5ـ امام صادق(ع): یوم منار الدین أشرف منهما (روز مشعل فروزان دین، از دو عید فطر و قربان گرامى‏تر است. 6ـ امام صادق(ع): ذلک یوم القیام (روز غدیر، روز بپاخاستن است) بحارالانوار، ج 98، ص .323 7ـ امام صادق(ع): انه یوم السرور (روز غدیر، روز شادمانى است) الغدیر، ج 1، ص .286 8ـ امام رضا(ع): و هو یوم التبسم (روز غدیر، روز لبخند است) المراقبات، .257 9ـ امام على(ع): هذا یوم الارشاد (این، روز راهنمایى کردن است) مصباح المتهجد، ص .700 10ـ امام على(ع): هذا یوم فیه ... رفعت الدرج (این روزى است که منزلت شایستگان در آن، بلندى گرفت) مصباح المتهجد، ص .700 11ـ امام على(ع): هذا یوم ... فیه ... وضحت الحجج (این روزى است که دلایل خداوند در آن، روشن گشت. 12ـ امام على(ع): هذا یوم محنة العباد (این روز آزمایش بندگان است) مصباح المتهجد، ص .700 13ـ امام على(ع): و هو ... یوم دحر الشیطان (روز غدیر روز راندن شیطان است) مصباح المتهجد، ص .700 14ـ امام على(ع): و هو یوم الایضاح (روز غدیر، روز آشکار کردن حقیقت است) #مصباح المتهجد، ص .700 15ـ امام على(ع): و هو ... یوم البیان عن حقایق الایمان (روز غدیر روز بیان کردن حقایق ایمان است) مصباح المتهجد، ص .700 16ـ امام رضا(ع) در حدیثى مفصل، روز غدیر را روز عرضه ولایت به انسانها و مخلوقات معرفى مى‏کند، المراقبات، ص .257 17ـ امام صادق(ع): در هنگام ملاقات با برادر ایمانى خود بگو: الحمدالله الذى اکرمنا بهذا الیوم (حمد خداوند را که ما را در این روز کرامت داد) المرقبات، ص .257 18ـ امام على(ع) و هو ... یوم کمال الدین (غدیر، روز کمال دین است) مصباح المتهجد، ص .700 19ـ امام على(ع): هذا یوم الفصل الذى کنتم توعدون (این روز جداسازى است که به آن وعده داده شده‏اید) مصباح المتهجد، ص .700 20ـ امام على(ع): و هو ... یوم البرهان (روز غدیر، روز برهان است) مصباح المتهجد، ص .700 21ـ امام صادق(ع): الیوم الذى نصب منه رسول الله امیرالمؤمنین(ع)... (روزى که پیامبر (ص) در آن امیر مؤمنان را منصوب کرد) الغدیر، ج 1، ص .285 22ـ امام على(ع): و هو ... یوم الشاهد و المشهود (غدیر، روز گواهى و گواهان است) مصباح المتهجد، ص .700 امام صادق(ع): نام غدیر در زمین روز به گواهى گرفته شدگان (جمع مشهود) است. بحاالانوار، ج 98، ص .231 23ـ امام على(ع): و هو ... یوم العهد المعهود (غدیر، روز وعده و پیمان است) مصباح المتهجد، ص .700 امام صادق(ع): نام غدیر در آسمانها روز پیمان بستن است) بحارالانوار، ج 98، ص .321 24ـ امام صادق(ع): نام غدیر در زمین، روز میثاق گرفته شده است، بحارالانوار، ج 98، ص .321 25ـ امام رضا(ع): روز غدیر، روز زینت است. المراقبات، ص .257 26ـ امام رضا(ع): یوم تقبل اعمال الشیعة (غدیر روزى است که اعمال شیعه در آن قبول مى‏شود) المراقبات، ص .257 27ـ امام على(ع): هذا ... یوم الدلیل على الرواد (این، روز رهنمونى به رهنمایان است) مصباح المتهجد، ص .700 28ـ امام على(ع): هذا یوم الامن المأمون (این، روز امن و امان است) مصباح‏المتهجد، ص .700 29ـ امام على(ع): هذا یوم ابلاء السرائر (این، روز آشکار کردن امور پنهان است) مصباح المتهجد، ص .700 30ـ امام صادق(ع): جعله عیدا لنا (خداوند این روز رابراى ما اهل بیت(ع) عید قرار داد) بحارالانوار، ج 98، ص .300 31ـ امام صادق(ع): جعله عیدا ... لموالینا و شیعتنا (خداوند این روز را براى دوست داران و شیعیان، عید قرار داد) بحارالانوار، ج 98، ص .300 32ـ امام صادق(ع): روز غدیر، روز عبادت است. الغدیر، ج 1 ، ص .285 33ـ امام صادق(ع): انه الیوم الذى... تمت فیه النعمة (روز غدیر، نعمت در آن، تمام شد) الغدیر، ج 1، ص .285 34ـ امام على(ع): هذا یوم اظهار المصون من المکنون (این، روز اظهار گوهر مصون از راز پنهان داشته است)، مصباح المجتهد، ص .700 35ـ امام على(ع): هذا یوم ابدى خفایا الصدور و مضمرات الامور (این، روزى است که مقاصد و نیت‏هاى نهان را برملا کرد) مصباح المتهجد، ص 36700ـ امام على(ع): هذا یوم النصوص على اهل الخصوص (این، روز تصریح برگزیدگان است). همان. 37ـ امام صادق(ع):هو الیوم الذى جعله لمحمد(ص) و آله(ع) (روز غدیر، روزى است که خداوند آن را براى محمد و آل او قرار داد) المراقبات، ص .257 38ـ امام صادق(ع): روز غدیر، روز نماز است. الغدیر، ج 1 ص .285 39ـ امام صادق(ع): روز غدیر، روز شکرگزاراى است. الغدیر، ج 1، ص .285 40ـ امام على(ع): و انزل على نبیه فى یوم الدرج ما بین له عن ارادته فى خلصائه (و خداوند در روز دوم، اراده خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت) مصباح المتهجد، ص .700 مقصود ازدرج ، درختان پر شاخ و برگى است که در سرزمین غدیر وجود داشت و حضرت در سایه آنها قرار گرفت و ولایت امیرمؤمنان(ع) را ابلاغ فرمود. 41ـ این نام، معروفترین نام غدیر است که از مکان واقعه گرفته شده است. 42ـ امام صادق(ع): ذلک یوم صیام (روز غدیر، روز روزه‏دارى است) بحارالانوار، ج 98، ص .323 43ـ امام صادق(ع): روز غدیر، روز اطعام است. بحارالانوار، ج 98، ص .323 44ـ امام صادق(ع): انه یوم عید (روز غدیر، روز عید و جشن است) بحارالانوار، ج 98، ص .298 45ـ امام على(ع): هذا یوم الملأ الاعلى ... (این روز عالم بالا است...) مصباح المتهجد، ص .700 46ـ امام رضا(ع): هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین...(این، روزى است که خداوند دین را در آن، کامل کرد...) المراقبات، ص .257 47ـ امام صادق(ع): انه یوم فرح (غدیر، روز شادابى است) الغدیر، ج 1، ص .286 48ـ امام على(ع): و هو ... یوم الایضاح عن المقام الصراح (روز غدیر، روز به صراحت سخن گفتن از مقام ناب است) مصباح المتهجد، ص .700 49ـ امام على(ع): و هو یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود (غدیر، روز باز کردن گره پیوند میان کفر و نفاق است) مصباح المتهجد، ص .700 50ـ امام صادق(ع): نام غدیر در زمین، روز بازخواست شدگان است. بحار الانوار، ج 98، ص .320


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:24 :: توسط : خادم شما

مراسم بعد از خطبه بیعت مردان (1) پس از پایان خطبه ، مردم به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمومنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و آله هم می فرمود: «الحمدلله الذی فضلنا علی جمیع العالمین». عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: «آری شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم.» بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را بطور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و آله دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خود قرار دادند و در آن جلوس فرمودند، و به امیرالمومنین علیه السلام دستور دادند تا در خیمه دیگر جلوس نماید، و امر کردند تا مردم جمع شوند. پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و آله حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند . سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و بعنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و بعنوان «امیرالمومنین» بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و آله چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: «بمن تبریک بگوئید، بمن تهنیت بگوئید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است». و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم: اولین کسانی که در غدیر با امیرالمومنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند . آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمومنین علیه السلام ایستادند. جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: «افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای»! نکته دیگری که باردیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و آله همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمومنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت بصورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش؟ حضرت فرمود: «از طرف خدا و رسولش است» ، و نیز فرمود:«آری حق است از طرف خدا و رسولش که امیرالمومنین است.» بیعت زنان پیامبر صلی الله علیه و آله دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب ، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دست خود را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند ؛ و به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش موکد داشتند. یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در آن مراسم حضور داشتند. عمامه «سحاب» (2) پیامبر صلی الله علیه و آله در این مراسم عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، بعنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بردوش آنحضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.» خود امیرالمومنین علیه السلام در این باره چنین فرموده اند: « پیامبر در روز غدیر خم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بردوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.» پایان مراسم غدیر(3) بدین ترتیب پس از سه روز ، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها بعنوان «ایام الولایه» در ذهنها نقش بست .(4) گروهها و قبایل عرب، هریک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و آله عازم مدینه گردید. خبر واقعه «غدیر» در شهرها منتشر شد و بسرعت شایع گردید و بگوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

پی‌نوشت: 1. (بحارالانوار ج 37 ص 166و127، الغدیر: ج 1ص 58 و 271 و 274، عوالم: ج 15/3 ص 42،60،65،134،136، 194، 195،203،205) 2. (الغدیر: ج 1 ص 291 ، عوالم: ج 15/3 ص 199) 3. (بحارالانوار : ج 37 ص 136، عوالم: ج 15/3 ص 68، کشف المهم: ص 109) 4. (بحارالانوار: ج 41 ص 228)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:23 :: توسط : خادم شما

کیفیت خطابه و جزئیات خطبه اجتماع مردم در غدیر (1) همینکه به منطقه «کراع الغمیم» که «غدیر خم» در آن واقع شده رسیدند ، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: ایها الناس ، اجیبوا داعی الله، انا رسول الله. ای مردم دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند : کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند. پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هریک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و بحدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملا مساعد شود. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری برپا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند. پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام بر فراز منبر(2) انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیر المومنین علیه السلام را فراخواندند و به او دستور دادند بالای منبر بیاید و در سمت راستش بایستد. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پائین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. سپس آنحضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملا جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانی، که دو نفر بر فراز منبر در حالت قیام دیده شوند، به استقبال سخنان حضرت خواهیم رفت که در بخش ششم و هفتم ذکر می شود. دو اقدام عملی بر فراز منبر در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و آله دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: 1. علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و آله (3) پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را بطور لسانی اشاره کردند، و سپس بصورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند : «باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.» بعد از آن حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمومنین دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هردوشان بسوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آنروز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: « هرکس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.» 2.بیعت با قلبها و زبانها (4) اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش بما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هرکس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.» پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هرکس بشکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و آله پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. _________________________________________ پی نوشت: 1. (بحارالانوار : ج 21 ص 387، و ج 37 ص 173و203و204 ، عوالم: ج 15/3 ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80و 301، الغدیر : ج 1 ص 10و 22) 2. (بحارالانوار : ج 21 ص 387، ج 37 ص 209، عوالم: ج 15/3 ص 44 و 97و 301) 3. (بحارالانوار: ج 37 ص 111و209) 4. (بحاراالانوار: ج 37 ص 215 و 219)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:22 :: توسط : خادم شما

برنامه های قبل از خطبه اهمیت حجه الوداع(1) هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خروج آنحضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در ناریخ اسلام بشمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه بعنوان «عمره» وارد مکه شدند و طبق قرار دادی که با مشرکین بسته بودند فورا بازگشتند. بار دوم در سال نهم بعنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره به جا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان «حجه الوداع» بود که حضرت برای اولین بار بطور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم بطور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله. اعلان سفر حج (2) پس از دستور الهی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منادیان را در مدینه و اطراف آن فرستادند تا تصمیم حضرت برای این سفر را به اطلاع همه برسانند و اعلان کنند که هر کس بخواهد می تواند همراه حضرت باشد. پس از اعلان عمومی، عده‌ی بسیاری از اطراف مدینه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرین و انصار به سوی مکه حرکت کنند. با حرکت کاروان پیامبر صلی الله علیه و آله در بین راه مدینه تا مکه افراد قبایل به جمعیت اضافه می‌شدند. با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطاف مکه و شهر‌های یمن و غیر آن نیز به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصا از پیامبرشان بیاموزند و در این اولین سفر رسمی حضرت به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یکصدو بیست هزار نفر (3) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. مسیر سفر از مدینه تا مکه حضرت روز شنبه بیست و پنجم ماه ذی‌القعده غسل کرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و از مدینه خارج شدند. اهل بیت حضرت که فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و سایر فرزندان آن حضرت بودند، و نیز همسران آن حضرت همگی سوار بر هودجهای شتران همراه حضرت بودند.با احرام از «مسجد شجره» - که در نزدیکی مدینه است- راهی مکه شدند و مردم سواره و پیاده همراه آن حضرت به حرکت در آمدند. صبح روز بعد "عِرق الظَبیَه" رسیدند و سپس در "رَوحاء" توقف مختصری کردند. از آن جا برای نماز عصر به "مُنصرَف" رسیدند. هنگام نماز مغرب و عشاء در "مُتَعَشّی" پیاده شدند و شام را همان جا صرف کردند. برای نماز صبح به "أثایه" رسیدند، و صبح روز سه شنبه در "عَرج" بودند، و روز چهارشنبه به "سَقیاء" رسیدند. در بین راه، پیاده ها سختیِ راه را مطرح کردند و از حضرت سواری در خواست نمودند. حضرت به آنان فرمود که فعلا سواری در اختیار ندارم. و دستور دادند تا برای آسانی سیر کمرهای خود را ببندند. و راه رفتنشان را ترکیبی از تند رفتن و دویدن قرار دهند. این دستور را عمل کردند و کمی راحت شدند. روز پنج شنبه به "أبواء" رسیدند ـ که قبر حضرت آمنه مادر پیامبر آن جا بود و حضرت قبر مادر را زیارت کردند. روز جمعه با عبور از "جحفه" و "غدیر خم" عازم "قُدَید" شدند و شنبه آن جا بودند. روز یکشنبه به "عسفان" آمدند و روز دوشنبه به "مرالظهران" رسیدند و تا شب آن جا ماندند. شب به سوی "سَیرَف" حرکت کردند و به آن جا رسیدند که منزل بعدی مکه کعظمه بود. بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند. سفر امیرالمؤمنین علیه السلام از مدینه به یمن و از یمن به مکه از سوی دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام با لشکری از طرف پیامبر به نجران و سپس به یمن رفته بودند. که هدف آن جمع آوری خمس و زکات و جزیه و نیز دعوت به اسلام بود. پامبر صلی الله علیه و آله هنگام حرکت از مدینه نامه ایی برای امیرالمومنین علیه السلام فرستادند و دستور دادند آن حضرت نیز از یمن برای سفر حج حرکت کنند. لذا پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن حضرت با لشکر همراه و نیز عده ایی از اهل یمن ـ که دوازده هزار نفر بودند ـ پس از احرام در میقات عازم مکه شدند. با نزدیک شدن پیامبر صلی الله علیه و آله به مکه از طرف مدینه امیرالمومنین علیه السلام هم از طرف یمن به این شهر نزدیک شدند. حضرت جانشینی در لشکر برای خود تعیین کردند و خود پیشتر به ملاقات پیامبر صلی الله علیه و آله شتافتند و در نزدیکی مکه خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند. پیامبر صلی الله علیه ئ آله بسیار مسرور شدند و دستور دادند هر چه زودتر لشکر همراه را به مکه بیاورند. امیرالمومنین علیه السلام به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان ـ همزمان با قافله ی پیامبر صلی الله علیه و آله ـ روز سه شنبه پنجم ذی حجه وارد مکه شدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذیحجه حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر و منی رفتند. بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجب و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. خطابه‌های قبل از غدیر (4) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از غدیر، در دو موقعیت حساس برای مردم خطابه ایراد کردند که در واقع زمینه سازی برای خطبه‌ی غدیر بود. اولین خطابه‌ی آن حضرت در منی بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته و اموال بناحق گرفته در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جو اجتماع برای تامین امنیت کامل آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند از اینکه بعد از او اختلاف کنند و برروی یکدیگر شمشیر بکشند. در اینجا تصریح فرمودند که: "اگر من نباشم علی بن ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد". سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند: «من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم». اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند. نکته‌ی جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند. خطابه دوم در مسجد خیف در منی (5) دومین مورد خطابه‌ی پیامبر در مسجد"خیف" در منی بود. در روز سوم از توقف در منی ، باردیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه‌ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحا از مردم خواستند گفته های او را خوب بخاطر بسپارند و به غائبان برسانند. در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن باردیگر متعرض مسئله‌ی خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند. در این مقطع، منافقین کاملا احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه‌های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند و برنامه‌های خود را آغاز کردند. تحویل میراث انبیاء علیهم السلام قبل از غدیر(6) در مکه دستور الاهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین وحی شد: "نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیا را به علی بن ابی طالب بسپار که اولین مومن است. من زمین را بدون عالمی که اطاعت من در ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد". یادگارخای انبیا علیهم السلام صحف آدم ونوح و ابراهیم علیهم السلام و تورات و انجیل و عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام و سایر میراث های ارجمندی است که فقط در دست حجج الاهی است. تا آن روز خاتم انبیا صلی الله علیه و آله حافظ این میراث های الاهی بود و اینک به دستور الاهی به امیرالمومنین علیه السلام منتقل شد. این ودایع از امیرالمومنین علیه السلام به امامان بعد منتقل شده تاکنون که در دست مبارک آخرین حجت پروردگار حضرت بقیه الله اعظم علیه السلام است. پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمومنین علیه السلام را فراخواند و جلسه خصوصی تشکیل دادند و یک شبانه روز برنامه سپردن ودایع الاهی طول کشید. لقب امیرالمومنین (7) در مکه جبرئیل، لقب«امیرالمومنین» را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابیطالب علیه السلام از جانب الهی آورد ، اگرچه این لقب قبلا نیز برای آنحضرت تعیین شده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و بعنوان «امیرالمومنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمومنین» بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت. در اینجا ابوبکر و عمر بعنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: «حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.» اعلان رسمی برای حضور در غدیر (8) با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در این اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در «غدیرخم» حاضر باشند. انتخاب منطقه "غدیر" که به امر خاص الاهی بود از چند جهت قابل ملاحظه است: یکی این که در راه بازگشت از مکه، کمی قبل از محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیرهاست. دوم این که در آینده های اسلام که کاروان های حج از این مسیر عبور می کردند با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله تجدید خاطره و بیعتی با این زیر بنای اعتقادی خود می نمایند و یاد آن در دل ها احیا می گردد. (9) سوم این که «غدیر» کمی قبل از «جحفه» بیابانی وسیع و آبگیری برای جمع شدن آب سیل ها و هم چنین آب چشمه ایی که از سمت شمال غربی به آن می ریزد. و چند درخت کهنسال تنومند بوده، که برای برنامه ی سه روزه پیامبر صلی الله علیه و آله و ایراد خطبه برای آن جمعیت انبوه بسیار مناسب بوده است. برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان – پس از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان بدیدارش بیایند و مسائل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فورا از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در «غدیر» امر نمودند. صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (10)تخمین زده می شدند بهمراه حضرت حرکت کردند. حتی پنج هزار نفر از مکه و عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند. ___________________________________ پی‌نوشت: 1. (بحارالانوار ج 37 ص 201) 2. (عوالم العلوم : ج 15/3 ص 167و 297 ، الغدیر ج 1 ص 9و10 ، بحارالانوار : ج 21 ص 360و383و390و384 ج 28 ص 95 ) 3. (در بعضی روایات تا صدو هشتاد هزار نفر هم نقل کرده اند.) 4. (بحارالانوار ج 37 ص 113، ج 21 ص 380) 5. ‌ (بحارالانوار ج 37 ص 114) 6. (بحارالانوار:ج28ص96،ج37ص113،ج40ص216) 7. (بحارالانوار : ج 37 ص 111 و 120، عوالم: ج 15/3 ص 39، کتاب سلیم بن قیس: ص 730) 8. (بحارالانوار : ج 37 ص 111 و 158، ج 1 ص10 و268 ) 9. (مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر ـ که یادگار آن واقعه ی تاریخی است ـ روزهای جالبی از سوی دوست و دشمن به خود دیده است.) 10. (و به قولی صد و چهل هزار، و بقول دیگر صد و هشتاد هزار نفر)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:21 :: توسط : خادم شما

زمینه های تاریخی واقعه غدیر با حلول ماه ذى القعده سال دهم هجرى، رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و اداى فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد.این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگى مى‏کردند رسید، به طورى که در اندک زمان هزاران نفر براى برگزارى فریضه حج در کنار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حاضر شدند. در بیست و پنجم ذى القعده کاروان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با شمار زیادى از مسلمانان که مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و یا اندکى بیشتر ذکر کرده‏اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید.این عده غیر از کسانى بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادیهاى اطراف آن‏به حج گزاران ملحق شدند. شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است: پس از برخورد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست.اندکى قبل از این پیشامد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه‏ها و معادن را از اهالى آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجرانـاز حله و پولـمتعهد شده بودند، دریافت کند.حضرت على علیه السلام به محل مأموریت خود عزیمت کرد.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به کس دیگر غیر از على علیه السلام در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید .حضرتش على علیه السلام را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتى که بر عهده‏اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آهنگ حج نمود و پس از آنکه جمعیت زیادى از مدینه و اطراف آن با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذى القعده از مدینه خارج گردید.همزمان با آن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نامه‏اى به على علیه السلام که در یمن به سر مى‏برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگى نیت آن مطلبى براى على علیه السلام ننوشت. به هر حال، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در جمع مسلمانان به سوى مکه به راه افتاد و حضرت على علیه السلام نیز با سپاهى که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود.حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصى سپرد و خود جهت دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به سرعت روانه گشت به طورى که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را ملاقات کند و درباره سفر خود و حله‏ها و هدایایى که آورده بود گزارشى تقدیم نماید.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ضمن اظهار خرسندى از دیدار على علیه السلام از او سؤال کرد که:اى على، به چه نیتى احرام بستى؟على علیه السلام در پاسخ گفت :اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شما براى من ننوشته بودى که خود به چه نیتى احرام خواهى بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیت شما پیوند زدم و گفتم:بار خدای، من به همان نیتى احرام مى‏بندم که رسول تو بسته است و سى و چهار شتر نیز براى قربانى با خود آورده‏ام.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:الله اکبر!من شصت و شش شتر براى قربانى آورده‏ام.تو در حج و مناسک و انجام قربانى با من شریک هستى.اکنون بر احرام خود باش و به سوى لشکر باز گرد و آنان را سریعا بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم جهت انجام مناسک حج چند روزى در مکه به سر برد.آن حضرت در روز عرفهـو به روایتى در روز عیدـخطبه‏اى در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقواى الهى، تعهد به ارزشهاى اخلاقى و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود. (1) پس از آن رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید.فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهى پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند.هنگامى که این کاروان عظیم به نزدیک جحفه رسید، امین وحى الهى در نقطه‏اى به نام غدیر خم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نازل کرد که: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (2) یعنى:اى پیامبر!آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان.و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى.و خداوند تو را از(خطرهاى احتمالى)مردم حفظ مى‏کند.و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد. با نزول این آیه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانى را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند و کسانى که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود، به طورى که مردم قسمتى از عباى خود را بر سر و قسمتى دیگر را به زیر پا افکندند.وقت نماز فرا رسید و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به آنان اطلاع داد که همه باید براى شنیدن پیام تازه‏اى آماده شوند.در اینجا مسلمانان منبرى از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر بالاى آن قرار گرفت و خطبه تاریخى خود را به شرحى که خواهد آمد، ایراد فرمود. (3) ___________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1) جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویة معروف به سیره ابن هشام 4/ 250 2) سوره مائده 67 3) ارشاد شیخ مفید 1/158 ـ 165 با اندکى تلخیص و نیز بنگرید به اعلام الورى 1/ 259 ـ263 سیرة المصطفى / 693 مبحث غدیر خم. * برگرفته از کتاب غدیر در آیینه قرآن و روایات ص 5 نوشته ی دکتر مجید عارف


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:19 :: توسط : خادم شما

اعمال و مستحبات عید غدیر فقه غدیر غدیر دریایى از معارف است. فقه، فرهنگ، کلام، اخلاق و تفسیر، همه را دارد؛ ولى دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانه‏هاى گرانبهایى را به ساحل‏نشینانش ارزانى داشته است. در این نوشتار بر آنیم نگاهى به فقه غدیر افکنیم، پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضرورى مى‏نماید: * مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سى و شش عمل را در این روز مستحب شمرده‏اند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه مى‏کنیم. * این تعداد حکم براى یک روز نشان از اهمیت، حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام براى هیچ روزى، هر چند بسیار مهم و مقدس، این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخى از روزهاى مهم مانند فطر و قربان، عرفه و مباهله اعمال متعددى مستحب شمرده شده، ولى اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم، با مستحبات غدیر برابرى نمى‏کنند. * دومین ویژگى فقه غدیر جامعیت است. در هر زمینه‏اى عملى وارد شده، اعمالى جامع و بى کم و کاست؛ از عمل عبادى تا برنامه سیاسى همایش و طرح اقتصادى ایجاد مساوات همه در فقه غدیر گرد آمده است. گستردگى و غناى این اعمال چنان است که مى‏توان گفت در آینه فقه کامل غدیر کمال دین تجلى یافته است. * سومین ویژگى فقه غدیر این است که براى اعمال آن فضیلتهاى منحصر بفرد قرار داده‏اند؛ که در جاى دیگر به چشم نمى‏خورد و این حتى از فضیلتهاى ماه رمضان نیز بیشتر است. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى مى‏گوید: « فضیلتى که براى روز غدیر وارد شده نسبت به فضیلتهاى ماه رمضان زیادتر است. » (1) * در خلال اعمال غدیر به برخى از این فضیلتها اشاره خواهد شد. چرا این حجم از اعمال را، با آن همه فضیلت، براى روز غدیر قرار داده‏اند؟ امام صادق (ع) در پاسخ بدین پرسش مى‏فرماید: « اعظاما لیومک؛ (2) تا با این اعمال روز غدیر را بزرگ بدارى » . این سخن امام ششم(ع) دو حقیقت را آشکار مى‏سازد: یکى اینکه باید روز غدیر را بزرگ داشت و دیگر اینکه بزرگداشت غدیر با انجام دادن اعمال ویژه این روز تحقق مى‏یابد. افطارى دادن در میان اعمل روز غدیر افطارى دادن به مؤمن جایگاهى والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتى بزرگ نهفته است. امام على(ع) مى‏فرماید: من افطر مؤمنا فى لیلة فکأنما افطر فئاما... (3) کسى که مؤمن روزه‏دارى رادر غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است. فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع) « فئام » چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید. شبیه به این روایت، حدیثى از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. (4) بر اساس برخى از روایات امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت . (5) برادر شدن روز ولایت روز برادرى است و روز برادرى روز ولایت است؛ این دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند و حلقه وصلشان ایمان است؛ زیرا از سویى ایمان با ولایت پا مى‏گیرد و از سوى دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرند. (انما المؤمنون اخوة) (6) به همین دلیل عقد برادرى یکى از آداب روز غدیر شمرده شده است. این عقد به صورت زیر است : یکى از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگرى مى‏گذارد و مى‏گوید: و اخیتک فى الله و صافیتک فى الله و صافحتک فى الله و عادهت الله و ملائکته و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین(ع) على أنى إن کنت من اهل الجنة و الشفاعة و أذن لى بأن أدخل الجنة لا ادخلها الا و أنت معى. با تو در راه خدا برادر مى‏شوم؛ با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش مى‏گیرم؛ با تو در راه خدا دست مى‏دهم و با خد، ملایکه، کتابه، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد مى‏بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوى. آنگاه دیگرى مى‏گوید: قبلت؛ یعنى، قبول کردم. سپس مى‏گوید: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة ؛ جز شفاعت و دعا و زیارت، همه حقوق برادرى را ساقط کردم. (7) بیرازى جستن امام صادق(ع) فرمود: تبرى إلى الله عز و جل ممن ظلمهم حقهم؛ (8) در روز غدیر از کسانى که به اهل بیت(ع) ستم کردند بیزارى مى‏جویى. پوشیدن لباس پاکیزه و نو امام صادق(ع) فرمود: یحب ... أن یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها؛ (9) در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزه‏ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر مى‏شمرد. (10) تبریک و تهنیت تبریک و تهنیت از برجسته‏ ترین آداب هر عیدى است. در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهى ویژه یافته است. پیامبر(ص) بر تبریک گفتن در این تأکید مى‏ورزید و به مردم مى‏فرمود: هنئونى هنئونى؛ (11) به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید. امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است: وقتى یکدیگر را ملاقات کردید، بگویید: الحمدلله الذى اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذى واثقنا به من ولایة ولاة امره و القوام بقسطه و لم یجعلنا من الجاحدین و المکذبین بیوم الدین. (12) ؛ سپاس خداى را که ما را به این روز گواهى داشت و ما را از مؤمنان و کسانى قرار داد که به پیمان و میثاقى که در باره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیب‏کنندگان رستاخیز قرار نداد. امام رضا(ع) فرمود که، هنگام برخورد با یکدیگر بگویید: الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین(ع) (13) ؛ سپاس خداى را که ما را از تمسک‏کنندان به ولایت امیرمؤمنان(ع) قرار داده است. تبسم امام رضا(ع) فرمود: ...و هو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان فمن تبسم فى وجه اخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیامة بالرحمة و قضى له الف حاجة و بنى له فى الجنة قصرا من در بیضاء و نضر وجهه ... (14) ؛ روز غدیر روز تبسم به روى مؤمنین است. کسى که در این روز به روى برادر مؤمنش تبسم کند، خداوند، در روز قیامت، نظر رحمت به او مى‏افکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصرى از در سفید برایش بنا مى‏کند و صورتش را زیبا مى‏سازد. توسعه زندگى در روز غدیر، باید چهره زندگى عوض شود. همه باید بکوشند برنامه عادى زندگى خود را بر هم زده و آن را با رفتارهایى سخاوتمندانه‏تر و نشاطانگیزتر بیارآیند تا همگان در همه جا طعم شیرین عید را بچشند و رایحه دل‏انگیز آن را استشمام کنند. یقینا در صدر توسعه دادن زندگى توسعه مالى قرار دارد. امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبدالله و وسع على عیاله و نفسه و اخوانه... (15) ؛ روز غدیر روزى است که خداى متعال در مال کسى که خدا را عبادت کند و بر خانواده، خویشتن و برادران ایمانى‏اش توسعه دهد فزونى پدید مى‏آورد. جشن گرفتن امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازه‏اى در آنان ایجاد کرد. (16) حمد کردن پیامبر(ص) فرمود: یکى از سنتها این است که مؤمن، در روز غدیر، صد بار بگوید: الحمدلله الذى جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین على بن‏ابیطالب(ع). (17) دعا معصومان(ع) پیروانشان را به دعا در روز غدیر سفارش کرده‏اند. دعاهاى ویژه این روز عبارت است از: 1ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم انک دعوتنا إلى سبیل طاعتک... (18) 2ـ دعایى که در آغاز این عبارت دیده مى‏شود: اللهم انى اسئلک بحق محمد نبیک و على ولیک و الشأن و القدر الذى خصصتهما دون خلقک... (19) این دعا در مفاتیح‏الجنان ذکر شده است. (20) 3ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم بنورک اهتدیت و بفضلک استغنیت ... (به بحارالانوار، ج 95، ص 318 مراجعه شود.) دید و بازدید دید و بازدید یکى از آداب روزهاى عید و شادى است. این سنت مردم را شادابتر و نام و یاد عید را در دل و ذهنشان ریشه‏دارتر مى‏کند. اسلام همین سنت را براى عید غدیر در نظر گرفته و آن را مورد تأکید قرار داده است. امام رضا(ع) فرمود: من زار مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره، و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک یبشرونه بالجنة. (21) ؛ کسى که در روز غدیر به دیدار مؤمنى برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع مى‏سازد؛ هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده، به او بشارت بهشت مى‏دهند . شایسته است این سنت در روز غدیر، که بزرگترین عیدهاست، اجرا شود تا علاوه بر احیاى روز غدیر رشته‏هاى الفت و مودت میان مردم محکمتر شود. روزه روزه در روز غدیر، بسیار مستحب است و فضیلتى استثنایى دارد. امام على(ع) فرمود: إذا اخلص المخلص فى صومه لقصرت ایام الدنیا عن کفائته. (22) ؛ اگر بنده مخلصى در روزه این روز اخلاص داشته باشد، همه روزهاى دنیا توان برابرى با آن را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر کسى تمام روزهاى دنیا زنده باشد و همه را روزه‏دار سپرى کند، ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود. نخستین جانشین راستین رسول خدا همچنین فرمود: ...و جعل الجزاء العظیم کفاءة عنه. (23) ؛ ... خداوند در برابر روزه عید غدیر پاداشى بزرگ نهاده است. امام صادق(ع) یارانش را به این امر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود: إنى احب لکم أن تصوموه... (24) ؛ من دوست دارم شما این روز را روزه بگیرید. آن بزرگوار همچنین مى‏فرمود: صیام یوم غدیر خم یعدل عندالله فى کل عام مائة حجة و مائة عمرة مبرورات متقبلات. (25) ؛ روزه روز غدیر خم نزد خداوند، در هر سال، برابر با صد حج و صد عمره مقبول است. پیرامون روزه غدیر روایت بسیار وارد شده آنچه ذکر شد از باب نمونه بود. زیارت یکى از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان على(ع) است. زیارت آن حضرت(ع) به دو صورت ممکن است: 1 ـ زیارت در حرم مطهر : امام رضا(ع) به احمد بن‏محمد بن‏ابى نصربزنطى فرمود: اى فرزند ابونصر، هر کجا بودى در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(ع) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را مى‏آمرزد. به درستى که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد مى‏کند، مى‏رهاند. (26) شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادى(ع) مرحوم شیخ عباسى قمى(ره) در مفاتیح‏الجنان روایت کرده است. (27) 2ـ زیارتهاى عمومى این زیارت، که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا مى‏توانند از آن بهره گیرند، دو مورد است: الف. زیارت امین الله؛ (28) ب. زیارت روایت شده از امام صادق(ع) (29) . هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است. زینت دادن آراستن پیکر و آذین بستن خانه، کوچه و بازار، در روزهاى عید، عملى رایج است. عیدى در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذین‏بندى کنند. چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن، بیش از هر عید دیگر، شادمانى کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است، امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز زینت است، کسى که براى روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانى به سویش مى‏فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند. (30) اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(ع) براى گروهى لباسهاى نو، انگشتر و کفش فرستاد. (31) شادى کردن امام على(ع) فرمود: و اظهروا ... السرور فى ملاقاتکم؛ (32) در برخوردها شادى را آشکار کنید. امام صادق(ع) فرمود: روز غدیر روز خوشحالى و شادى است. (33) شکر گزارى امام على(ع) فرمود: در روز غدیر، خداى را بر آنچه به شما ارزانى داشته( نعمت ولایت) شکر کنید. (34) صدقه دادن روز غدیر یکى از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام على(ع) فرمود: الدرهم فیه بمائتى الف درهم (35) ؛ فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است. صلوات فرستادن امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار مى‏فرستى. (36) طعام دادن در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد، امام صادق(ع) مى‏فرماید: و اطعم اخوانک؛ (37) در روز غدیر، برادران دینى‏ات را اطعام کن. امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین؛ (38) کسى که مؤمنى را در روز غدیر غذا دهد مانند فردى است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. اهمیت طعام دادن در این روز به اندازه‏اى است که امام صادق(ع) روز غدیر را روز اطعام (39) خوانده است. عبادت امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبد فیه... (40) ؛ غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند، مى‏افزاید ... عطر زدن بر اساس برخى از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است. (41) عمل صالح انجام دادن روى ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و روى انه کفارة ستین سنة. (42) ؛ روایت شده که کردار نیک در روز غدیر، با عمل هشتاد ماه برابرى مى‏کند؛ و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است. غسل کردن علماى شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند (43) و آن را مستحب مؤکد مى‏دانند. (44) بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد. (45) قضاى حوائج مؤمنان امام صادق(ع) فرمود: واقض حوائج اخوانک؛ (46) در عید غدیر حاجتهاى برادرانت را برآور! کمک کردن کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر براى روز غدیر است؛ پیامى که به فرمان حضرت(ع) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود: و لیعد الغنى على الفقیر و القوى على الضعیف؛ (47) باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند. گذشت و آشتى کردن چشم‏پوشى از گناه برادران و برقرارى ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است. (48) گشاده‏ رویى امام على(ع) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم؛ (49) با یکدیگر با گشاده‏رویى برخورد کنید. مساوات امام على(ع) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم؛ (50) میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید. مصافحه امام على(ع) فرمود: إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم؛ (51) وقتى در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید. مهربانى و عطوفت کردن امام على(ع) فرمود: و التعاطف فیه یقتضى رحمة الله و عطفه... (52) ؛ با یکدیگر عطوفت و مهربانى کردن در روز غدیر، موجب رحمت و عطوفت خداى متعال خواهد شد . مهمان کردن امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت. (53) نماز 1ـ نماز شب عید غدیر این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیةالکرسى یک بار خوانده مى‏شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو حى لا یموت بیده الخیر و هو على کل شى قدیر. در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده مى‏شود: سبحان من احصى کل شى علمه سبحان من لا ینبغى التسبیح الا له سبحان ذى المن و النعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الکرم اسألک بمعا قد العز من عرشک و منتهى الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلى على محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بى کذا و کذا [به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب. (54) 2ـ نماز روز عید غدیر نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد، سوره‏هاى توحید، قدر و آیةالکرسى ده بار خوانده مى‏شود. (55) 3ـ نماز مسجد غدیر امام صادق(ع) فرمود: یستحب الصلاة فى مسجد الغدیر؛ (56) نماز در مسجد غدیر مستحب است. نیکى و احسان امام على(ع) فرمود: تباروا یصل الله الفتکم و البر فیه یثمر المال و یزید فى العمر. (57) ؛ به یکدیگر نیکى کنید که خداوند الفت میان شما را پایدار مى‏سازد و نیکى در این روز موجب افزایش مال و عمر مى‏شود. امام صادق(ع) فرمود: ... و اکثر برهم. (58) ؛ در روز غدیر به برادران ایمانى، بسیار نیکى کن. وام گرفتن براى کمک به دیگران امام على(ع) فرمود: من استدان لإخوانه و أعانهم فأنا الضامن على الله إن ابقاه قضاه و إن قبضه حمل عنه. (59) ؛ کسى که وام بگیرد تا به برادران مؤمنش کمک کند از سوى خدا ضمانت مى‏کنم که اگر او را زنده نگه داشت، بتواند وامش را بپردازد و اگر نگه نداشت، آن دین از دوش او برداشته شود . توجه به دو نکته آشکار مى‏سازد که چگونه روز غدیر روزى ویژه به شمار آمده، کمک کردن به دیگران در آن عملى بسیار مهم است. الف) هر چند وام گرفتن از نظر شرع کار چندان مرغوبى نیست، ولى این کار براى کمک به دیگران مستحب قرار داده شده است. ب) اسلام حق‏الناس را بسیار مهم شمرده است، ولى در روایت آمده که اگر وام گیرنده توفیق حیات نیافت، خداوند حق مالى قرض‏دهنده را از دوش او برمى‏دارد. هدیه دادن امام على(ع) فرمود: هبو ـ أو هیئوا ـ لاخوانکم و عیالکم عن فضله؛ (60) از آنچه خداى متعال بر شما ارزانى داشته، به خانواده و برادرانتان ببخشید. (61) و نیز فرمود: تهادوا نعم الله کما مناکم ؛ نعمتهاى خداوند را به یکدیگر هدیه کنید همان طور که به شما عطا فرموده است. امام رضا(ع) فرمود: أفضل على اخوانک فى هذا الیوم؛ (62) در این روز بر برادرانت بخشش کن. امام رضا(ع) در این روز براى خانواده گروهى از اصحاب غذا، گندم، لباسهاى نو و حتى انگشتر و کفش فرستاد. (63) همایش گردهمایى یکى از اعمال و احکام روز غدیر است. این دستور الهى ـ سیاسى در راستاى تقویت ارتباط با ولایت و رهبرى الهى و پایبندى به لوازم آن صادر شده است. على(ع) فرمود: ... واجمعوا یجمع الله شملکم؛ (64) در روز غدیر، گرد هم آیید تا خداوند امورتان را از نابسامانى و پراکندگى برهاند. _______________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1)ـ المراقبات، میرزا جواد آقاى تبریزى، ص 217 و .218 2)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 3)ـ المراقبات، میرزا جواد آقا تبریزى، ص .256 4)ـ التهذیب، شیخ طوسى، ج 3، ص .143 5)ـ الغدیر، علامه امینى، ج 1، ص .287 6)ـ سوره حجرات، آیه .10 7)ـ مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج 1، ص .456 8)ـ بحارالانوار، مجلسى، ج 95، ص .322 9)ـ همان، ص .301 10)ـ المراقبات، ص .260 11)ـ الغدیر، ص .274 12)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .303 13)ـ المراقبات، ص .260 14)ـ همان، ص .257 15)ـ همان. 16)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 17)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .321 18)ـ المراقبات، ص .255 19)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .319 20)ـ مفاتیح الجنان، ص .507 21)ـ المراقبات، ص .257 22)ـ مصباح المتهجد، ص .702 23)ـ همان. 24)ـ الغدیر، ص .285 25)ـ همان، ص .286 26)ـ التهذیب، ج 6، ص .24 27)ـ مفاتیح الجنان، ص .659 28)ـ همان. 29)ـ همان، ص .80 30)ـ همان، ص .503 31)ـ المراقبات، ص .257 32)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 33)ـ همان، ص .284 34)ـ بحارالانوار، ج ، ص .95 35)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255 36)ـ المراقبات، ص .262 37)ـ همان، ص .256 38)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .322 39)ـ همان، ص .302 40)ـ همان، ج 95، ص .301 41)ـ المراقبات، ص .258 42)ـ التهذیب، ج 1، ص .114 43)ـ المراقبات، ص .260 44)ـ تحریر الوسیله، امام خمینى، ج 1، ص .98 45)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 46)ـ المراقبات، ص .256 47)ـ مفاتیح الجنان، ص .511 48)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .256 49)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256 50)ـ همان. 51)ـ همان. 52)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 53)ـ المراقبات، ص .255 54)ـ التهذیب، ج 3، ص .143 55)ـ الکافى، ج 4، ص .567 56)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255 57)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 58)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256 59)ـ همان، ص .255 60)ـ مصباح المتهجد، ص .702 61)ـ بحارالانوار، ج 97، ص .119 62)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 63)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص .284


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:16 :: توسط : خادم شما

آداب عید غدیر تهنیت و تبریک گفتن حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد بگوید حمد وسپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261) دست دادن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی در غدیر یک دیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445) تبسّم و اظهار شادی حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تبسّم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسّم کند خدای در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. (اقبال الاعمال 2/261) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال 2/259) پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن حضرت رضا علیه السلام: و روز غدیر روز پو شیدن لباس وکندن سیاه است . . . وآن روز روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدای همه‌ی گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد در حالی که حسنات او را می نویسد وتا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد شهید بمیرد واگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262) طعام دادن حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262) دید و بازدید حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدای هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد. و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کند وبهشت را به او بشارت دهند.( اقبال الاعمال 2/262) توسعه دادن حضرت رضا علیه السلام فرماید: و روز غدیر روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خوشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد.( اقبال الاعمال 2/261) هدیه دادن فیاض بن محمّد بن عمر طوسی گوید: در روز غدیر ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود، و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا ولباس - حتی انگشتری و پای پوش - فرستاده بود، و سرو وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه – غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه‌ی آن حضرت استفاده می شد – از آنان پذیرایی می کردند. و حضرتش فضیلت و سابقه‌ی کهن آن روز را بیان می فرمود. ( اقبال الاعمال 2/254) افطاری دادن روز غدیر روز افطاری دادن به روزه داران است. هرکه در روز غدیر روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فـئام را افطاری داده است آن گاه فرمود: آیا دانی که فـئام چیست؟ راوی گفت: نه. آن گاه فرمود: صد هزار نفر است. (اقبال الاعمال 2/261) یاری دادن هر که در روز غدیر برادرش را بدون در خواست کمک یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند او را پاداش کسی باشد که در این روز روزه داری کند وشبش را به عبادت گذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445) نیکی کردن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدای دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌شود. ( اقبال الاعمال 2/259) حمد الهی رسول الله صلّی الله علیه وآله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ کمالَ دینِهِ‌ و تَمامَ نِعمَتِهِ‌ بِوِلایهِ اَمیرِالمُؤمنین عَلی بن اَبی طالبٍ علیه‌السلام - حمد وسپاس خدای راست که کمال دین وتمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرارداد. (بحار الانوار 98/321) صلوات وبرائت حسن بن راشد گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید [ غدیر و قربان ] عید دیگری هست؟ فرمود آری ای حسن، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر.گفتم: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین- صلوات الله وسلامه علیه- به پیشوایی مردم. گفتم: فدایت شوم، کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن. و بر محمد وآلش بسیار صلوات فرست. و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی.(الکافی 4/148و149) حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمّد وآل محمّد است. (اقبال الاعمال 2/261) عقد اخوت و برادری به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یک دیگر عقد اخوّت بندند و کیفیت آن این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش وامامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان واهل شفاعت باشم واجازه یابم که وارد بهشت شوم داخل نشوم مگر آن که تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه ی حقوق اخوّت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279) نماز روز غدیر نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد آن گاه دو رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت بعد از سوره‌ی حمد به ترتیب هر یک از سوره‌ی توحید و آیه‌الکرسی وسوره‌ی قدر را ده مرتبه قرائت‌کند. آن حضرت فرمود: هر که این نماز را بخواند، خدای هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد. (التذهیب 3/143) روزه‌داری حضرت صاق علیه السلام فرمود: روزه‌ی روز غدیر خم برابر است با روزه ی عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد روزه ی این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه ی این روز در هر سال نزد خدای عزّ و جلّ برابر است با صد حجّ و صد عمره ی درست ومقبول. و این روز بزرگترین عید خداست.( التذهیب 3/143) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون بنده ی مخلص در روزه داری روز غدیر اخلاص ورزد همه‌ی روزهای دنیا از هماوردی آن روز نا توان باشد. (اقبال الاعمال 2/259) حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیامبران به اوصیاء خود فرمان دادند که روزه بدارند آن روزی که وصی در آن روز تعیین می شود در حالی که آن روز را عید هم می‌گرفتند. هر که آن روز را روزه بگیرد از عمل شصت سال برتر خواهد بود. (الخصال 264)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:14 :: توسط : خادم شما

معرفی دوستان و دشمنان در خطبه غدير ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است: /لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... ¤ (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشته ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا می مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند. ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند! خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است: / الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ ¤. و نیز می فرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)). آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید: ((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می شوند)). (و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:) ((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می افتند و غریو جهنم را که می جوشد و می خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر می خیزد، می شنوند)). و نیز در قرآن آمده: /کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها ¤. همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است: /کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ ¤ آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود. ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است. دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است. ای مردم! من، منذر و ترساننده ام و علی هادی و رهنماست. ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است. معرفی حضرت مهدی (عج) آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است. آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه¬های مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده¬اند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد. آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان. قسمتي از خطبه غدير


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:13 :: توسط : خادم شما

بزرگداشت غدیر آیا کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن است؟ آیا تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن است؟ چرا شیعه غدیر را بزرگ مى‏دارد؟ روز 18 ذى الحجه یادآور روزى است که ما شیعیان از آن به عید غدیر یاد مى‏کنیم و در آن روز به شادى و سرور مى‏پردازیم. حتى گروهى مدت‏ها قبل از رسیدن این روز، خود را مهیا مى‏کنند تا آیین این عید را پرشورتر از قبل برگزار نمایند و چه بسا هر ساله نیروى عظیم بسیارى از تلاشگران و اندیشمندان صرف انجام امور مربوط به عید غدیر مى‏گردد. در این راستا گاهى این سؤال مطرح مى‏شود: چرا چنین نیروهایى - که مى‏توانند در پیشرفت مادى کشور و جبران عقب افتادگى آن از قافله‏ى جهانى موثر واقع شوند - وقت خویش را به برپایى و یادآورى وقایع غدیر مى‏گذرانند؟ به راستى شرح هر ساله‏ى ماجراى غدیر و پافشارى بر جانشینى بلافصل امیرالمومنین علیه‏السلام پس از پیامبر اسلام‏صلى الله وعلیه وآله، تاکنون کدام گره را از میان مشکلات و عقده‏هاى روز افزون و گریبانگیر جامعه‏ى انسانى یا حد اقل مردم کشورمان گشوده است؟ آیا بهتر نیست کلید فکر خویش را بر قفل‏هاى متعدد و متنوع زندگانى امروز بزنیم و مسایل دیروز را با تفکرات مردم آن روز به حال خود بگذاریم و به آینده چشم بدوزیم؟ این پرسش، پرسش تازه‏اى نیست و مخالفان تشیع در هر زمان به نوعى این سؤال را در اذهان منتشر کرده‏اند؛ اما هنوز نیز این پرسش در برخورد نخست ما را به فکر فرو مى‏برد و اندیشه‏ى ما را در اطراف خود به تکاپو وامى‏دارد تا قدرى درباره‏ى آن بیندیشم. مخالفان تشیع این شبهه را در مخالفت با مراسم ارزشمند شیعه به کار مى‏برند و جالب این جاست که مخالفان اسلام و قرآن نظیر همین شبهه را در مخالفت با دین ابراز مى‏کنند؛ مثلا مى‏گویند: چرا نیروهایى که مى‏توانند در پیشرفت مادى کشور و جبران عقب افتادگى آن از قافله‏ى جهانى موثر واقع شوند، وقت خویش را به برپایى مراسم مذهبى، نماز و روزه و خواندن قرآن مى‏گذرانند؟ به راستى دیدار هر ساله‏ى خانه‏ى خدا و پافشارى بر حقانیت قرآن، تاکنون کدام گره را از میان مشکلات و عقده‏هاى روز افزون و گریبانگیر جامعه انسانى یا حد اقل مردم ایران گشوده است؟! براى بررسى این شبهه لازم است به دو نکته اشاره کنیم: 1- کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن نیست. 2- تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن نیست. در این جا به مناسبت به بررسى این دو جهت مى‏پردازیم: کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن نیست در وادى علوم، فضاى خاصى حاکم است. امروزه در دانشگاههاى معتبر غرب - که از لحاظ تکنولوژى نیز پیشرفته‏اند - هنوز فلسفه‏ى ارسطو و افلاطون تدریس مى‏شود و دانشمندان در آن به بحث مى‏پردازند؛ اما آیا طرح چنین مباحثى است که دستگاه‏هایى را به هیولاهاى عظیم صنعتى یا کارخانه‏هایى را به غول‏هاى صاحب تکنولوژى بدل کرده است؟ مسلماً خیر! اما مى‏بینیم هنوز اصول و گزاره‏هاى افلاطون و ارسطو موضوع درسى دانشجویان است و براى آنها کارآیى‏هاى تعریف شده‏اى دارد. در هر خانواده، پدر و مادر فرزندان خود را به راستگویى دعوت مى‏کنند و دروغ و دروغگویى را زشت مى‏شمرند و فرزندان خود را از آن باز مى‏دارند. آیا این نوع تربیت در زندگى انسان‏ها کارآیى ندارد و آیا این کارآیى مادى است؟ در تمامى جوامع انسانى، مردم آزارى از امور ناپسند شمرده مى‏شود و همه‏ى مردم یکدیگر را به یارى مظلوم دعوت مى‏کنند. چه کسى در نقش این توصیه‏هاى اخلاقى در اصلاح و تعالى جامعه شک مى‏کند؟ هم چنین کیست که در عدم ارتباط این امور با فتح کره‏ى ماه و ساخت آى‏سى‏هاى میکرونى شک کند؟ اکنون از زاویه‏اى دیگر به کارآیى امور جامعه بپردازیم تا ببینیم آیا همه‏ى کارآیى‏ها به کار آمدى مادى محدود مى‏شود؟ در هر خانواده‏ى مسلمان، حد اقل یک جلد قرآن به عنوان کتاب الاهى و آسمانى دین اسلام موجود است و مسلمانان به تناسب وقت خویش آن را قرائت مى‏کنند؛ در حالى که همگان مى‏دانند که نه تنها قرائت، بلکه حتى تأمل در آن نیز به لحاظ ظاهرى هیچ یک از عقب ماندگى‏هاى مادى جوامع اسلامى را جبران نکرده است؛ اما این یک واقعیت است که ما از قرائت قرآن انتظار داریم که ما را هدایت کند و به پروردگار نزدیک کند و این را مهم‏ترین و متعالى‏ترین ارزش مى‏دانیم که هرگز مادیات با آن قابل مقایسه نیست. از جمله موضوعاتى که در گذشته ریشه دارد و در آینده نیز نقشى تعیین کننده ایفا مى‏کند حقیقتى است به نام معاد. روز محشر و ویژگى‏هاى آن از مسایلى است که در قرآن آمده است و آن چنان اهمیتى دارد که همه‏ى ما را بى درنگ متوجه خود مى‏سازد و همه‏ى ما سعى مى‏کنیم به گونه‏اى عمل کنیم که آتش دوزخ پروبال ما را نسوزاند. خواندن آیات معاد و نیز روایات پیامبرصلى الله وعلیه وآله در کیفیت معاد، آیا ما را مشغول امرى نمى‏کند که از یک سو در گذشته ریشه دارد و از سوى دیگر هیچ نقشى در پیشرفت علمى و فنى ما ندارد؟ با این همه، مگر نه ما باز هم قاطعانه براى آن ارزشى قائل‏ایم؟ نقش معاد و کارآیى آن در جهت‏گیرى رفتارهاى ما مسلمان‏ها یک واقعیت انکار ناشدنى است که انکار آن ما را از دایره‏ى اسلام بیرون مى‏برد. با این وصف، این کارآیى قطعا مادى نیست. مثال‏هاى فوق نشان مى‏دهد اصولا غلط است که کارآیى یک امر و ارزش آن را به کارآیى مادى آن منوط بدانیم و لذا به تخطئه‏ى ارزش‏هاى دینى بپردازیم. تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن نیست. اگر هر یک از ما در باب چیستى اسلام مورد پرسش واقع شویم، در مقام بیان، ماجراى آغاز اسلام و دعوت پیامبرصلى الله وعلیه وآله را بازگو مى‏کنیم و در صدد شرح مفاهیم آیین خدا برمى‏آییم. روشن است که ما با سخن گفتن از پیدایش اسلام، در سراى گذشته قدم نهاده‏ایم و پیدایش دین امروز خود را در گذشته ریشه‏یابى کرده و به آن پرداخته‏ایم. آیا این بازگشت به تاریخ و این پرداخت منطقى، امرى عبث و بیهوده و نارواست؟! در میان وقایع تاریخى نیز به امورى برمى‏خوریم که هر چند کارآیى مادى ندارد، به طور جدى مورد توجه ملت‏هاى دنیا بوده و ارزش خاص خود را دارند. همه‏ى ما ایرانى هستیم و به حدود و ثغور کشور خود حساس. به راستى کدام یک از ما مى‏پذیریم که یکى از کشورهاى همسایه بخشى از خاک کشورمان را جزو قلمرو خود محسوب کند و خطوط مرزى را به سود خود جا به جا سازد؟ بزرگداشت غدیر آن چه شیعه در باب غدیر بیان مى‏کند نیز، چنین ویژگى‏هایى دارد. شیعه از آن رو غدیر را بزرگ مى‏دارد و آن را عزیز و سعید مى‏شمرد چون معتقد است هر چند غدیر امرى تاریخى است و وقوعش در گذشته است، اما بیانگر حقیقتى است که هرگز از متن اسلام جداشدنى نیست و آن مسأله امامت و ولایت است. این مسأله پایه‏ى مهم دین اسلام است و دین و دنیا را زیر پوشش دارد، لذا مربوط به همه‏ى زمان‏ها و همه‏ى مکان‏هاست. مگر نه این است که رسول خدا صلى الله وعلیه وآله در غدیر خم امیر المومنین‏علیه‏السلام را به عنوان امام و ولى پس از خود معرفى مى‏کنند و مى‏فرمایند: این على بن ابى طالب علیه‏السلام برادر، وصى و جانشین من و امام بعد از من است.... او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.(1) بارى پیامبر اسلام‏صلى الله وعلیه وآله این کلمات را در روز غدیر بیان کرده است. همان غدیرى که همیشه نام آن ولایت امیرالمومنین علیه‏السلام را در ذهن تداعى مى‏کند. قطعیت وقوع غدیر کمتر از قطعیت وقوع بعثت پیامبرصلى الله وعلیه وآله نیست و مدارک تاریخى آن در جاى جاى کتب تاریخى به وفور به چشم مى‏خورد. آیا این سخن ما را بر آن نمى‏دارد که توجه ویژه‏اى به غدیر کنیم، روزى که پیامبر فردى را از سوى خدا تعیین فرمود و اطاعتش را بر عرب و عجم و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه واجب داشت. پیامبر صلى الله وعلیه وآله در روز غدیر، فرمان على علیه‏السلام را نافذ دانست و مخالفش را ملعون شمرده و هواداران و پیروانش را آمرزیده خواند. رسول خدا صلى الله وعلیه وآله او را پس از خود، برترین مردم از زن و مرد معرفى و صفات فراوان او را بیان فرمود. امام على علیه‏السلام نگه دارنده‏ى علم نبى و جانشین آن حضرت در تفسیر قرآن است. او پیشواى هدایت است و آن کسى است که جزاى دشمنش لعنت و غضب خداوندى است. این همه بخشى از اوصافى است که پیامبر اکرم صلى الله وعلیه وآله در معرفى امیر المؤمنین علیه‏السلام بیان داشته‏اند.(2) و اکنون ... آیا تلاش براى شناخت امام علیه‏السلام و شناساندن حضرت به دیگران، محکم کردن پایه‏ى اعتقاد به اسلام و پیامبر نیست؟ و اکنون که او را شناختیم و دریافتیم که على بن ابى طالب علیه‏السلام امام الاهى است، آیا نباید روزى را که پیامبر بزرگ با معرفى او هدایت خویش را به اوج رساند بزرگ بداریم؟ خطبه‏ى امیر المؤمنین علیه‏السلام در بزرگداشت غدیر در بزرگداشت غدیر احادیث بسیارى از اهل بیت‏علیهم‏السلام نقل شده است. براى نمونه، به بخشى از خطبه‏ى غدیریه‏ى امیر مؤمنان‏علیه‏السلام اشاره مى‏کنیم: ...<رحمت خدا بر شما باد! پس از پایان این تجمع به خانه‏ها برگردید و به خانواده‏ى خود وسعت و گشایش دهید. به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانیتان کرده است، سپاس گویید ... از نعمت الاهى به یکدیگر هدیه دهید؛ آن گونه که خداوند بر شما منت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است. نیکى در این روز ثروت را مى‏افزاید و عمر را طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز موجب لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانید، در این روز ... خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقات‏ها شادمانى و سرور نمایید.>(3) از این رو، معلوم مى‏گردد که نمى‏توان بزرگداشتن غدیر را پرداختن به امرى ناکارآمد و بى‏حاصل و بیهوده خواند؟ منبع: فطرت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:9 :: توسط : خادم شما

امامت در حدیث غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از فراغت از انجام مناسک حج در بازگشت از حجة الوداع، هنگامی که به غدیر خم رسیدند بر اساس فرمان خداوند و نزول آیه‏ یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک (1) :ی پیامبر آنچه را که بسویت از جانب پروردگارت نازل شده است تبلیغ نم، مسلمانان را فرمان دادند تا متوقف شوند.در آن موقعیت که هوا بسیار گرم بود و بری مسلمانان که با آن حضرت حج بجا آورده بودند و بری بازگشت به محل خویش شتاب زده بودند این سؤال مطرح بود که چه حادثه‏یی باعث شده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مسلمانان را متوقف سازد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آنجا خطبه‏ی خواندند و از مسلمانان سؤال کردند (2) : الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟(یا الست اولی بکم من انفسکم؟) آیا من از مؤمنان نسبت به خود آنان اولی نیستم؟(یا آیا من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم؟)همه گفتند:چرا یا رسول الله.فرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه » کسی که من مولی او هستم(اولی بنفس و صاحب اختیار او مى‏باشم)علی نیز چنین است سپس دعا فرمود:خداوندا دوست بدار هر که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و واگذار هر کس علی را واگذارد (3) ، و آیه:الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا:امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد در آنجا نازل گردید (4) . مسلمانان با علی علیه السلام بیعت کردند و این مقام و منصب جدید را به آن حضرت تهنیت و تبریک گفتند و عمر بن الخطاب از اول کسانی بود که به آن بزرگوار تهنیت و تبریک گفت (5) . در بسیاری از طرق حدیث غدیر این مضامین هم آمده که من در آینده نزدیکی از میان شما رخت بر مى‏بندم، ولی دو عنصر گرانقدر در میان شما مى‏گذارم:یکی قرآن و دیگر عترتم که اهل بیت من مى‏باشند.تا آن هنگام که به آن دو تمسک نمائید گمراه نخواهید شد.آن دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا(روز قیامت که)در کنار حوض بر من وارد شوند (6) . اعتبار حدیث غدیر حدیث غدیر از نظر سند قابل مناقشه نیست و از احادیث متواتر است، بلکه داری تواتری در حد بالا است به گونه‏یی که متجاوز از 100 تن از صحابه آن را روایت کرده‏اند.علامه امینی در جلد اول کتاب ارزشمند « الغدیر » 110 تن از صحابه را نام برده (7) و مدارک و منابع آن را از اهل سنت آورده است و 84 تن از تابعین (8) و 360 تن از علماء و راویانی که طی قرنها این حدیث را روایت کردند نیز در همان کتاب ذکر کرده است (9) و دانشمندانی طرق حدیث غدیر را در کتابهی مستقلی آورده‏اند از جمله طبری (10) و ابن عقده (11) که هر کدام کتاب مستقلی در این زمینه تألیف کردند.مؤلف کتاب ینابیع المودة نقل مى‏کند از امام الحرمین ابی المعالی جوینی استاد غزالی که مى‏گوید:در یک مغازه صحافی کتابی در دست صحافی بود که روی آن نوشته بود المجلد الثامن و العشرون فی طرق حدیث الغدیر و یتلوه المجلد التاسع و العشرون یعنی جلد 28 در طرق حدیث غدیر و بدنبال آن جلد 29 خواهد آمد (12) . بنابراین این حدیث قطعى‏ترین حدیث یا از قطعى‏ترین احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شمار مى‏آید. دلالت حدیث نیز بر امامت علی علیه السلام روشن مى‏باشد زیرا کلمه مولی چه از نظر معنی وضعی انحصارا بمعنی اولی باشد یا اولی یکی از معانی آن باشد که در جی خود مفصل بحث شده است (13) در این حدیث شریف مولی قطعا به معنی اولی است(کسی که از هر جهت اولی به تصرف در امور انسان است).این مطلب با توجه به قرائن بسیار واضح و روشن است که قسمتی از آن قرائن یادآوری مى‏شود: قرینه اول: قبل از جمله: « من کنت مولاه فعلی مولاه » پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مسلمانان اعتراف گرفتند که: « الست اولی بکم من انفسکم؟ » (14) آیا من از خود شما به شما اولی و سزاوارتر نیستم؟قالوا:بلیـگفتند:چرا.این مضمون که در جمله « الست اولی بکم » نسبت به آن اعتراف گرفته شده است همان است که در آیه کریمه: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (15) پیامبر از مؤمنان به خود آنان اولی(و سزاوارتر)است وجود دارد.در این جمله ولایت و سرپرستی و صاحب اختیاری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنحو گسترده‏یی بیان شده است زیرا اولویت و سزاوارتر بودن کسی از خود انسان بطور مطلق معنایش این است که هر گونه تصرفی که خود انسان در مورد خودش مى‏تواند انجام دهد و هر فعلی که صلاحیت دارد که متعلق این اولویت در مورد خود انسان باشد جمله مذکور آن را بری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بطور مطلق ثابت مى‏کند. مفسران (16) از این جمله آیه کریمه استفاده کردند که انسان باید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از خودش بیشتر دوست بدارد و حکم آن حضرت را از اراده و خواست خود در وجود خویش نافذتر بداند.پس از این که آن حضرت این اعتراف را از مسلمانان مى‏گیرد، مى‏فرماید:من کنت مولاه فعلی مولاه، در این جمله همان اولویت را که از آیه مذکور استفاده شد بری علی علیه السلام نیز قرار مى‏دهد و نمى‏تواند در این جمله مولی به معنی دیگر غیر از اولی باشد که در این صورت انسجام و تناسب دو جمله قطعات بهم خواهد خورد.با این وصف دلالت این جمله بر این که آن حضرت مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هر مؤمنی به خود او اولی و سزاوارتر است ثابت و واضح است. اشکال فخر رازی و پاسخ آن یادآوری این نکته لازم است که فخر رازی اشکالی ذکر کرده که مولی به معنی اولی نمى‏تواند باشد زیرا اولی افعل تفضیل است و با من بکار مى‏رود.مثلا گفته مى‏شود زید اولی من عمرو، ولی در مورد مولی آوردن من پس از آن صحیح نیست و گفته نمى‏شود زید مولی من عمرو. این اشکال از ناحیه خود علمی اهل سنت پاسخ داده شده است.به شرح مقاصد تفتازانی (17) مراجعه شود.بیان تفتازانی این است که اگر مولی وصف و به معنی اولی باشد اشکال مذکور وارد است ولی مولی اسم و به معنی اولی است مانند اسماء افعال که معانی آنها فعل مى‏باشند و اصطلاحا آنها را اسماء افعال مى‏گویند با این وصف، دیگر جایی بری آن اشکال باقی نمى‏ماند . قرینه دوم: آن حضرت پس از جمله مذکور دعا کردند و فرمودند:اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله (که این جمله به طرق متعدد و با سند صحیح روایت شده است) (18) : خدایا دوست بدار هر که او را(علی را)دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد و یاری کن هر که او را یاری کند و واگذار هر که او را واگذارد. اگر علی علیه السلام به عنوان یک مؤمن درباره‏اش این دعا مطرح است و ویژگی خاصی مانند ولایت و سرپرستی بری وی مطرح نیست چه معنی دارد که درباره محبت او تأکید کنند به گونه‏یی که دوستی و دشمنی او دوستی و دشمنی خداوند را در پی داشته باشد.وانگهی این چیزی است که از دین واضح و روشن است که هر مؤمنی را باید دوست داشت و از دشمنی وی بر حذر بود و اگر آن حضرت داری ویژگی خاصی است آن ویژگی چیزی جز امامت و رهبری نمى‏تواند باشد .علاوه مسئله یاری کردن و دست از یاری برداشتن بری یک مسلمان معمولی مطرح نیست، معلوم است که علی علیه السلام در سمتی و منصبی قرار گرفته است که مسلمانان باید وی را دوست بدارند و او را یاری کنند و تنها در این صورت است که دوستی او دوستی خدا و دشمنی او دشمنی خدا و یاری وی یاری خدا و خذلان وی خذلان خدا را بدنبال خواهد داشت. با این توضیح پاسخ از، اشکال دیگر اهل سنت نیز روشن مى‏شود که جمله « اللهم و ال من والاه » را قرینه گرفته‏اند که مولی به معنی دوست است در حالی که قرینه بودن این جمله بری زعامت و سرپرستی آن حضرت روشن‏تر است. قرینه سوم: آن جمعیت سنگین که تا حدود 120 هزار نفر (19) در کتابها ذکر شده و در صحنه غدیر حضور داشتند، چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را در آن صحری گرم و سوزان متوقف مى‏سازد و این شرایط ویژه را فراهم مى‏آورد و تنها این مطلب را متذکر مى‏شود که ی مسلمانان هر که من دوست و یا ناصر و یاور او هستم علی دوست و ناصر او است!آیا این با حکمت آن حضرت سازگار است و آیا عقل چنین چیزی را تجویز مى‏کند؟!! یادآوری این نکته لازم است که در برخی از کتب اهل سنت آمده که این جمله را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخاطر آن فرمودند که برخی از مسلمانان در سفری که با علی علیه السلام بودند از آن حضرت ناراحتی پیدا کرده بودند به گونه‏یی که به خود آن حضرت درباره او شکایت کردند.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این وضعیت را بخاطر آن مطلب بوجود آوردند که مسلمانان درباره علی علیه السلام بدبین و ناراحت نباشند. پاسخ این مطلب روشن است، زیرا: اولا:ناراحتی چند نفر که در قضیه‏یی از علی علیه السلام ناراحت شدند دلیل نمى‏شود که آن حضرت آن جمعیت سنگین را بخاطر آن چند نفر متوقف سازند. ثانیا:حضرت درباره آن مسئله شخصی هیچ تعرضی در آن صحنه ننمودند و اگر این اجتماع تنها در آن رابطه بود شایسته بود آن مسئله را در آنجا مطرح فرمایند. ثالثا:به فرض این که آن مسئله هم در کار باشد، انگیزه این اجتماع انگیزه خاصی بود که خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را یادآور شدند و آن امامت علی علیه السلام بود و قرینیت قرائن و صراحت آنها به گونه‏یی است که آن مطلب بر فرض وجود آن به هیچ وجه مضر نیست، اگر مؤکد امامت آن حضرت نباشد.و همگان از این بیانات دریافتند که علی علیه السلام شخصیت عادی و معمولی نیست، بلکه او یک رهبر است و مى‏بایست در رفتار و عملکرد و سلوکشان با وی این مطلب را در نظر داشته باشند. قرینه چهارم: فهم معنی امامت و رهبری از جمله مذکور و برداشت آن توسط حاضران و غیر آنان بود تا آنجا که این برداشت در اشعار و ادبیات طی قرنها آمده و در کتابها ذکر شده است .علامه امینی کتاب الغدیر را بر اساس همین محور تألیف کرده است، یعنی اشعار شعرایی که درباره غدیر شعر گفته‏اند و مسئله امامت و رهبری علی علیه السلام را در اشعار خویش آورده‏اند در رأس آنان خود علی علیه السلام و پس از آن حضرت، حسان بن ثابت و عمرو بن عاص و قیس بن سعد بن عباده و دیگر شاعران که در طول قرنها این معنی را از جمله مذکور استفاده کرده‏اند (20) مطرح کرده است. قرینه پنجم: تبریک و تهنیت از ناحیه مسلمانان چه اینکه اگر آن حضرت منصب و سمت جدیدی پیدا نکرده بود و تنها تاکید و یادآوری لزوم محبت و نصرت آن حضرت مطرح بود این مطلب شایسته تبریک و تهنیت نبود. قرینه ششم: در عبارت تهنیت عمر بن الخطاب (21) ذکر شده است: « اصبحت مولی و مولی کل مؤمن و مؤمنة » تو مولی من و مولی هر مؤمن و مؤمنین گردیدی و این حاکی است از منصبی که آن حضرت قبلا نداشته و بعد آنرا پیدا کرده است. قرینه هفتم: حدیث ثقلین در بسیاری از طرق همراه حدیث غدیر است چنانکه گفته شد و این حدیث به وضوح تمسک به اهل بیت و علی علیه السلام را بطور مطلق بر مردم لازم مى‏سازد و اهل بیت را ملازم با قرآن یادآور مى‏شود و این با زعامت و رهبری مناسبت دارد. _______________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1) کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر للطبری(الغدیر، ج 1، ص 215 نقلا عن ضیاء العالمین)، الدر المنثور:3/117 دار الفکر، اسباب النزول:ص 135 انتشارات الشریف الرضی.تاریخ مدینة دمشق :ج 42 ص 237 دار الفکر بیروت. 2) مجمع الزوائد:ج 9 ص 129، 130، 131، 134 دار الفکر، تاریخ مدینة دمشق:ج 42 ص 205 234 دار الفکر، بیروت. 3) مجمع الزوائد:ج 9، ص 130، تاریخ مدینة دمشق:ج 42 ص 207، 208، 210، 212، 219، 230، دار الفکر، بیروت .البدایة و النهایة:ج 5 ص 185 و ج 7 ص 360 دار الکتب العلمیة. 4) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر. 5) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر. 6) مجمع الزوائد:ج 9، ص 258 و 259 دار الفکر، تاریخ دمشق:ج 42 ص 219 دار الفکر، البدایة و النهایة:ج 5، ص 184 دار الکتب العلمیة. 7) الغدیر:ج 1، ص 60 دار الکتاب العربی بیروت. 8) الغدیر:ج 1، ص 72 دار الکتاب العربی بیروت. 9) الغدیر:ج 1، ص 151 دار الکتاب العربی بیروت. 10) البدایة و النهایة:ج 5، ص 186 دار الکتب العلمیة، تهذیب التهذیب:ج 7، ص 297 دار الفکر . 11) تهذیب التهذیب:ج 7، ص 297 دار الفکر. 12) ینابیع المودة:ص .36 13) الغدیر:ج 1، ص .344 350 14) به ص 17 مراجعه شود. 15) سورة الاحزاب:آیه .6 16) الکشاف:ج 3، ص 227 محاسن التاویل:ج 13، ص 227 البحر المحیط:ج 7، ص 212 روح المعانی :ج 22، ص .150 17) شرح المقاصد:5/273 منشورات الشریف الرضی ایران قم. 18) البدایة و النهایة 5/184 188 دار الکتب العلمیة، مجمع الزوائد 9/104 108.بری آگاهی از مدارک قرائن مذکور در حدیث به ص 17 و 18 مراجعه شود. 19) السیرة الحلبیة:ج 3، ص .308 20) الغدیر:ج 1، ص 340 342، ج 2 ص 34 و 67 و 114 و 180 و 213 21) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:4 :: توسط : خادم شما

اهميت غدير در تاريخ دانشمند بزرگ و محقّق، نویسنده"الغدیر"، در ابتدای نخستین جلد کتاب جهانی خود، بحثی علمی و جالب زیر عنوان "اهمیّت غدیر در تاریخ" مطرح کرده است که ما خلاصه آن را با بیانی ساده و توضیحی کوتاه در اینجا می آوریم: "در نظر خردمندان، ارج وشَرف هرچیز وابسته به نتیجه آن است و به اندازه ثمره‌ای است که می بخشد. بنابر این در دامنه پهناور تاریخ و موضوعات آن، مهمترین مطلبی که با توجّه به نتیجه‌اش دارای موقعیّت شایانی است، آن بخشهایی است که پیدایش ادیان را نشان می دهد و مذاهب بر آنها پایه گذاری شده است و سرچشمه عقاید ملّتها و جمعیّتهایی قرار گرفته است. از این رو، این بخش از تاریخ – که مبدأ پیدایش اعتقادات و مقدّسات ملّتهاست – به ابدیّت راه جُسته است و هیچ‌گاه تاریخ جهان آن را فراموش نمی‌کند و با جاودانی و همیشگی در سراسر دوران آینده تاریخ توأم است. به این ملاحظه است که می‌بینیم دانشمندان بزرگ و امین تاریخ، در ضبط و صحیح نگاشتن مبادی تاریخِ ادیان و آغاز مذاهب، به خود رنجهای فراوان می دهند و در این راه کوشش بسیار می کنند. سپس به گزارش موجبات نشر تعالیم آنها پرداخته خصوصیّتش را با دقّت تمام می نگارند. و اگر مورّخ، این موضوع مطالبی ناقص و بی ارج نوشته است و خواننده کتاب خود را گمراه کرده است. چون خواننده نمی تواند از این نوشته بفهمد که ابتدای آن دین چه بوده و دورانش چگونه سپری شده و در مراحل بعدی به کجا گراییده است." توضیح: اگر در نوشتن تاریخ، شرح حال پادشاهان، شاعران، هنرمندان و مخترعان ضروری است، و بحث و تحقیق درباره منشأ علوم و محیط تربیتی متفکّران و امثال اینها بسیار جالب و مفید است، پس چگونه می توان نسبت به تاریخ دین و مذهبی که ملّتهای زنده‌ای به آن اعتقاد دارند سهل انگاری کرد؟مخصوصاً د رمورد دینی که پیروانش سُنَن و آداب آن را هر روز از صمیم قلب برگزار می کنند و در تشکیل مراسم ملّی و رسمی خود نیز مدخلیّت می دهند و همراه با سازمان فکری و روحی آنان آمیخته بوده هست. سپس مؤلف عالیقدر چنین می نویسد: داستان غدیر از با اهمیّت ترین موضوعات این بخش از تاریخ است. زیرا مذهب آن ملّتها و طوایفی که آل رسول را پیروی کردند بر این واقعه – و بسیاری ازدلیلهای محکم کردند، تعدادشان به میلیونها نفر می رسد، که از نظر کیفیّت همیشه پیشرو کاروان دانش و عظمت و فرهنگ بوده‌اند و همواره درمیانشان حکیمان و عالمان، زبدگان جهان انسانیّت، نابغه‌هایی د رعلوم و فنون مختلف، مصلحان و رهبران، پادشاهان و سیاستمداران وجود داشته‌اند. و هم آنان دارای ادبیّاتی سرشار، و فضل و دانشی فراوان بوده و کتابهایی گرانبها و نیکو در هر فن نگاشته اند. روی این حساب، نویسنده تاریخ از هر ملّت و هر مذهبی که باشد، نمی تواند در بیان پیدایش و مبدأ این ملّت کوتاهی کند. به ویژه در مورد داستان سراسر اهمیّتِ غدیر که صحنه حسّاسی از صحنه‌های نزول وحی و قیام تبلیغیِ بانیِ اسلام بوده است. اگر مورّخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان و حقایق وابسته به آن چشم بپوشد، نسبت به دین اسلام و نبیّ بزرگوار آن خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی مرتکب شده که جبران ناپذیر است. زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و صحنه تبلیغیی را که برگزار نموده است، وظیفه‌ای بوده که به مأموریّت وحی انجام شده است. و هیچ کس تردید ندارد که "روز غدیر" در تاریخ اسلام موجی افکنده است که هیچ‌گاه از ارتعاشات آن کاسته نمی شود. از اینجاست که می‌بینیم مورّخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ضبط حوادث بزرگ به بررسی درباره حدیث غدیر و جمع آوری مآخذش همّت گماشته‌اند. همین عظمت که برای آن در علم تاریخ دیده می شود، در علم حدیث نیز وجود دارد. چون محدّثین به هر طرف می نگرند احادیث صحیح فراوانی در مورد داستان غدیر می بینند که این افتخار را برای ولیِّ امر دین، علی"ع" ثابت می کند؛ احادیثی که با فروغ خیره کننده‌ای در همه ادوار اسلامی به چشم می خورَد، و مردم هر عصری، آن را از گذشتگان خود یاد گرفته‌اند، تا برسد به اصحاب که از خود پیغمبر اکرم"ص" شنیدند و فرا گرفتند. بنابر این اگر حدیث‌دانی از چنین حدیثی غفلت ورزد، حقّ امّت را پایمال و به مسلمانان ظلم کرده و آنان را از عنایت و احسانی که پیغمبر رحمت کرد و بهره‌وافری که از خیرخواهی و صلاح‌اندیشی وسیعش بخشید، محروم داشته و رهنمایی امّت را به شایسته‌ترین راه، کتمان کرده است. همین طور مفسّران نیز آیاتی پیش چشمشان است که در این موضوع نازل گشته است. و بر مفسّر است که در مورد نزول آیه و تفسیر آن را بنگارد و به حدیث غدیر اشاره کند؛ تا زحماتش بی‌اثر و کوشش او ناقص نماند. عقاید شناسان اهل تسنّن نیز از ذکر حدیث غدیر گزیری نداشتند و به عنوان نقل دلیل شیعیان آن را نگاشته‌اند. تا جایی که فرهنگ‌نویسان نیز هنگامی که به واژه‌هایی مانند: غدیر، خم، ولیّ، مولی رسیده‌اند، به حدیث غدیر اشاره کرده‌اند. پس به طور کلّی دانشمندان مطّلع و بی غرض اهل تسنّن، از مورّخان و محدّثان و مفسّران و عقاید‌شناسان، این واقعه را با مدارک و سند‌های فراوانی د رکتابها‌ی خود آورده‌اند؛ که اینک به عنوان نمونه به نام صد تن از آنان و نام کتابها و سالهای در‌گذشتشان اشاره می‌شود. کسانی که مایلند در این زمینه تحقیق بیشتری کنند و حتّی شماره‌ صفحات و فصلهای کتب این دانشمندان را که حدیث غدیر در آنها ذکر شده است ببینند و اطّلاع عمیق‌تری از شخصیّت علمی آنان به دست آورند، به کتاب "الغدیر" مراجعه کنند.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:3 :: توسط : خادم شما

اوصاف غدیر در روایات 1. روز آشکار شدن آنچه در سینه‌ها پنهان بود و آن کارهایی که از دیده‌ها نهان.(3) 2. روز فاش شدن توطئه‌های پشت پرده. (4) 3. روز ادریس پیامبر(5) 4. روز آسایش مؤمنان(6) 5. روز طعام دادن(7) 6. روز افشای رازی که در نهان نگه داشته می شد(8) 7. روز زیاد درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد(9) 8. روز غدیر، روزی است که خداوند، به وسیله آن، دین را کامل ساخت. (10) 9. آن روزی است که خداوند بر توان کسی که او را عبادت کند می‌افزاید. و همین گونه، کسی که بر خویش و خانواده‌اش وسعت در زندگی ایجاد کند و خدا او را از آتش رهایی می بخشد. (11) 10. روز راهنمایی کردن است. (12) 11. روز بیان کردن، آشکار ساختن و پرده برگرفتن از مرتبت خالص و پیراسته است.(مقصود: پرده بر گرفتن از مقام امامت است). (13) 12. روز آسودگی پاس داشته شده است. (14) 13. روز دلیل استوار. (15) 14. روز مژده دادن است. (16) 15. روز بیان بنیادهای پایدار ایمان. (17) 16. روز لبخند زدن در چهره مؤمنان. (18) 17. روز روشنگری پیمان‌ها از دوروییها و انکارهای آگاهانه. (19) 18. روز ریزش گناه. (20) 19. روز رها کردن گناهان بزرگ و وانهادن نافرمانیها. (21) 20. روز پیراستن. (22) 21. روز افطاری دادن به روزه داران. (23) 22. روز زدودن دشواریها. (24) 23.روز مهر ورزیدن. (25) 24.روز تبریک گفتن. (26) 25.روز اجتماع گواه گرفته شده. (27) 26.روز بخشش و ارمغان. (28) 27.روز راندن شیطان. (29) 28.روز ارائه‌ی دلیل درباره‌ی راهنمایان. (30) 29.روز گرد آمدن پیرامون درختان تنومند. (31) 30.روزی است که گناه شیعیان آمرزیده می‌شود. (32) 31.روزی که نردبان تکامل برافراشته شد. (33) 32.روز خشنودی. (34) 33.آن روز، روز آراستن است. (35) 34.روز پیشی گرفتن. (36) 35.روز گواه و گواه گرفته شده. (37) 36.روز شرط نهاده شده. (38) 37.روز "شمعون الصفا" وصیّ حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام. (39) 38.روز"شیث" وصیّ حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام. (40) 39.روزی که خداوند، به وسیله آن، اسلام را استوار ساخت و نشان درخشان دین را آشکار کرد. (41) 40.روز چشم پوشی و گذشت از گناهکاران شیعیان امیرالمؤمنین سلام الله علیه. (42) 41.روز روزه داشتن و نماز خواندن و پیوند با برادران دینی. (43) 42.روز خواستن افزودنیهاست. (44) 43.روز عبادت کردن. (45) 44.روزی که اعمال شیعیان، پذیرفته می‌شود. (46) 45.روز پیمان نهاده شده. (47) 46.روز عید اهل بیت محمّد صلی الله علیه و آله . (48) 47. روز عید، شادمانی و سرور. (49) 48.بزرگترین عید. (50) 49.بزرگترین عید خداوند. (51) گفتنی است که در روایات، عید غدیر، اکبر اعیاد، افضل اعیاد(52)، اشرف اعیاد(53)، و اعظم اعیادِ (54)اسلامی شمرده شده است. و در برخی از روایات رسیده که آن عید، در آسمان، مشهورتر از زمین است. در چنین روایاتی، واژه‌ی"اَشهَر" به کار رفته(55). 50.روز جدایی حق و باطل(روز داوری). (56) 51.روز گشایش. (57) 52.روز خشنودی خدای رحمان. (58) 53.روزی که در میان عید ها بسان ماه در بین ستاره‌هاست. (59) 54.روز پوشیدن جامه‌های شایسته و افکندن لباسها‌ی سیاه. (60) 55.روز داد و ستد با خداست. (61) 56.روز آزمایش بندگان. (62) 57.روز ناخرسند گشتن شیطان است. (63) 58.روز فرشتگان والا. (64) 59.روز بازپرسی بزرگ. (65) 60.روز پیمان گرفته شده. (66) 61.روز خبر بزرگ. (67) 62.روز گسترش دانش. (68) 63.روز ارائه‌ی سخنها‌ی روشن درباره‌ی ویژگان. (69) 64.روز زدودن اندوه‌ها و غصّه‌ها. (70) 65.روز دست یافتن به رحمت خداوند است. (71) 66.روزی است که حجتها آشکار گشت. (72) 67.روز هود است. (73) 68.روزی است که دعا در آن مستجاب می‌گردد. (74) 69. روزی است که خداوند، تلاش شیعه را در آن سپاسگزاری کرده است. (75) 70.روز یوشع. (76) _______________________________ 3.متن خطبه. 4. متن خطبه. 5. متن خطبه. 6. اقبال:ص464. 7.بحار:ج98،ص323،ح6. 8. متن خطبه. 9.اقبال:ص464. 10. متن خطبه،و اقبال:ص464. 11.اقبال سیّد بن طاوس:ص464. 12. متن خطبه. 13. متن خطبه. 14. متن خطبه و در برخی از روایات، غدیر،"یَومُ اُمَناءِ الدِّینِ" خوانده شده است، نگاه کنید به اقبال:ص474. 15. متن خطبه. 16.اقبال:ص464. 17. متن خطبه. 18.اقبال:ص464. 19. متن خطبه. 20. اقبال:ص464. 21. اقبال:ص464. 22. اقبال:ص464. 23. اقبال:ص464. 24. اقبال:ص464. 25. اقبال:ص464. 26. اقبال:ص464. 27.تهذیب:ج3 ص143 ح1. 28. اقبال:ص464. 29. متن خطبه. 30. متن خطبه. 31. متن خطبه. 32. اقبال:ص464. 33. متن خطبه. 34. اقبال:ص464. 35. اقبال:ص464. 36. اقبال:ص464. 37. اقبال:ص464. 38. اقبال:ص464. 39. متن خطبه. 40. متن خطبه. 41. اقبال:ص474. 42. اقبال:ص464. 43. اقبال:ص464. 44. اقبال:ص464. 45. اقبال:ص464. 46. اقبال:ص464 و آمده است:"یَومُ قَبُولِ الاَعمالِ...وَیَومٌ تُقبَلُ اَعمالُ الشِّیعَهِ وَ مُحِبِّی آلِ مُحمَّدٍ صلی الله علیه و آله". 47. متن خطبه. 48. اقبال:ص464. 49.وسائل:ج7،باب14،ص326،ح10. 50. اقبال:ص464. 51.وسائل:ج7،ص327 ح4. 52. اقبال:ص464. 53. وسائل:ج7،ص325 ح7. 54. وسائل:ج7،ص325 ح7. 55. وسائل:ج10،ص302 ح1. 56. متن خطبه. 57. متن خطبه. 58. اقبال:ص464. 59. اقبال:ص464. 60. اقبال:ص464. 61. اقبال:ص464. 62. متن خطبه. 63. اقبال:ص464. 64. متن خطبه. 65. اقبال:ص464. 66.تهذیب:ج3 ص143 ح1. 67. متن خطبه. 68. اقبال:ص464. 69. متن خطبه. 70. اقبال:ص464. 71. اقبال:ص464. 72. متن خطبه. 73. متن خطبه. 74. اقبال:ص464. 75. اقبال:ص464. 76. متن خطبه. ______________________ برگرفته از کتاب: آرمان غدیر از دیدگاه امیر المومنین سلام الله علیه نوشته: سید محمد مجیدی نظامی و حسن عرفان انتشارات مولود کعبه، صفحات 49 الی 60

ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:0 :: توسط : خادم شما

اوصاف غدیر در آیات در قرآن کریم، چهار وصف عظیم برای غدیر، بدین سان ذکر شده است: 1. الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ امروز، کافران از دست اندازی به دین شما نومید گردیده‌اند. 2. الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ امروز، دین شما را کامل کردم. 3. وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی نعمتم را بر شما تمام گردانیدم. 4. وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا(1) و خرسند شدم که اسلام کیش شما باشد. دقّت در این آیات، اهمیّت ولایت و عظمت غدیر را می نمایاند. در این قلمرو، سخن دیگر خدای متعال، بسیار درس آموز است. "یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ" ای پیامبر ابلاغ‌کن آنچه را فرود آمده بر تو از پروردگارت و اگر نکنی نرسانده باشی پیام او را. در این آیه شریفه، نفی تبلیغ مسأله امامت، مساوی با نفی انجام رسالت الهی دانسته شده است.(2) _______________________ 1.سوره مائده:آیه3. 2. سوره مائده:آیه67. گفتنی است: این مفاهیم، در روایات نیز نقل شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:"وَهُوَ اَلیُومُ الَّذی اَکمَلَ اللهُ فِیهِ الدِّینَ و اَتَمَّ علی اَمّتی فِیهِ النِّعمَهَ وَرَضِیَ لَهُمُ الاِسلامَ دیناً" و در دعا آمده است:"اَکمَلتَ الدِّینَ بِمُوالَاتِهِم وَ البَراءَهِ مِن عَدُوِّهِم" بخشی از دعای ویژه روز غدیر. نگاه کنید به"تهذیب":ج3،ص143، ح1. دیگر آیات استفاده شده در خطبه غدیر 1- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (1) 2- وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ (2) 3- أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فی‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ (3) 4- وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ (4) 5- وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی‏ عَقِبِه (5) 6- سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ (6) لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (7) 7- فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (8) وَ إِلى‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ (9) 8- فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى (10) وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (11) ثُمَّ ذَهَبَ إِلى‏ أَهْلِهِ یَتَمَطَّى (12) 9- إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (13) 10- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً (14) 11- یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ (15) 12- عَمَّ یَتَساءَلُونَ (16) عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ (17) الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ (18) 13- وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً (19) ______________________________________ 1. (سوره مائده آیه55) 2. (سوره یس آیه12) 3. (سوره زمر آیه56) 4. (سوره آل عمران آیه85) 5. ‏(سوره زخرف آیه28) 6. (سوره معارج آیه1) 7. (سوره معارج آیه2) 8. (سوره شرح آیه7) 9. (سوره شرح آیه8) 10. (سوره قیامت آیه31) 11. (سوره قیامت آیه32) 12. (سوره قیامت آیه33) 13. (سوره احزاب آیه33) 14. (سوره نساء آیه59) 15. (سوره نحل آیه83) 16. (سوره نباء آیه1) 17. (سوره نباء آیه2) 18. (سوره نباء آیه 3) 19. (سوره انسان آیه8,9)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:59 :: توسط : خادم شما

سند حدیث غدیر سند حدیث غدیر http://loxblog.com/userfiles/pimage/100Tasnim_6.jpg واقعه عظیم غدیر،شامل مراحل مقدماتى قبل از خطبه و متن خطبه و وقایعى که همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پیوست،بطوریکه روایت واحد و متسلسل بدست ما نرسیده است.بلکه هر یک از حاضرین در غدیر،گوشه‏اى از مراسم یا قطعه‏اى از سخنان حضرت را نقل نموده‏اند.البته قسمتهایى از این جریان بطور متواتر بدست ما رسیده است،و خطبه غدیر نیز بطور کامل در کتب حدیث حفظ شده است. روایت حدیث غدیر در شرایط خفقان خبر غدیر و سخنان پیامبر(ص)در آن مجمع عظیم،طورى در شهرها منتشر شد که حتى غیر مسلمانان هم از این خبر مهم آگاه شدند. جا داشت بیش از یکصد و بیست هزار مسلمان حاضر در غدیر،هر یک بسهم خود خطبه غدیر را حفظ کند و متن آنرا در اختیار فرزندان و فامیل و دوستان خود قرار دهد. متأسفانه جو حاکم بر اجتماع آنروز مسلمین و فضاى ایجاد شده بعد از رحلت پیامبر(ص)ـکه حدیث گفتن و حدیث نوشتن در آن ممنوع بود و سالهاى متمادى همچنان ادامه داشتـاینها سبب شد که مردم سخنان سرنوشت ساز پیامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را به فراموشى بسپارند و اهمیت آنرا نادیده بگیرند. طبیعى است که باید چنین مى‏شد،زیرا مطرح کردن غدیر مساوى با بر چیدن بساط غاصبین خلافت بود،و آنان هرگز اجازه چنین کارى را نمى‏دادند.البته جریان غدیر بصورتى در سینه‏ها جا گرفت که عده زیادى خطبه غدیر یا قسمتى از آن را حفظ کردند و براى نسلهاى آینده بیادگار گذاشتند و هیچکس را قدرت کنترل و منع از انتشار چنین خبر مهمى نبود. شخص امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا صلوات الله علیهما که رکن غدیر بودند،و نیز ائمه علیهم السلام یکى پس از دیگرى تأکید خاصى بر حفظ این حدیث داشتند،و بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج و استدلال مى‏فرمودند،و در آن شرایط خفقان مى‏بینیم که امام باقر علیه السلام متن کامل خطبه غدیر را براى اصحابشان فرموده‏اند. بهمین جهت در بین قاطبه مسلمین،هیچ حدیثى به اندازه « حدیث غدیر » روایت کننده ندارد،و گذشته از تواتر آن،از نظر علم رجال و درایت،اسناد آن در حد فوق العاده‏اى است. معرفى کتاب درباره سند حدیث غدیر کتب مفصلى در زمینه بحثهاى رجالى و تاریخى مربوط به سند حدیث غدیر تألیف شده است که بهترین نمونه آن کتاب « الغدیر » تألیف علامه بزرگ شیخ عبد الحسین امینى نجفى رضوان الله علیه است. در این کتابها،اسماء راویان حدیث غدیر جمع آورى شده و از نظر رجالى در باره موثق بودن راویان بحث شده و تاریخچه مفصلى از اسناد و راویان حدیث غدیر تدوین شده و جنبه‏هاى اعجاب انگیز آن در زمینه‏هاى اسناد و رجال تبیین گردیده است.ذیلا به دو نمونه اشاره مى‏شود : ابو المعالى جوینى مى‏گوید:در بغداد در دست صحافى یک جلد کتاب دیدم که بر جلد آن چنین نوشته بود: « جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث « من کنت مولاه فعلى مولاه » و بعد از این مجلد بیست و نهم خواهد بود » (1) . إبن کثیر مى‏گوید: « کتابى در دو جلد ضخیم دیدم که طبرى در آن،احادیث غدیر خم را جمع آورى کرده بود » (2) . اگر چه کتاب براى معرفى در این زمینه بسیار زیاد است ولى در اینجا چند کتاب بعنوان راهنمایى و براى آگاهى از مباحث مربوط به سند حدیث غدیر معرفى مى‏شود: 1.الطرائف،سید ابن طاووس:ص .33 2.کشف المهم فی طریق خبر غدیر خم،سید هاشم بحرانى. 3.بحار الأنوار،علامه مجلسى:ج 37 ص 181 و .182 4.عوالم العلوم،شیخ عبدالله بحرانى:ج 15/3 ص 307 تا .327 5.عبقات الأنوار،میر حامد حسین هندى،جلد غدیر. 6.الغدیر،علامه امینى:ج 1 ص 12 تا 151،و 294 تا .322 7.خلاصه عبقات الأنوار،علامه محقق سید على حسینى میلانى دامت افاضاته،جلد غدیر. مدارک متن کامل خطبه غدیر در تاریخچه کتابهاى اسلامى،اولین بار در نقل خطبه غدیر بصورت مستقل،به کتابى که عالم شیعى استاد بزرگ علم نحو شیخ خلیل بن احمد فراهیدى متوفاى 175 هجرى تألیف کرده بر مى‏خوریم،که تحت عنوان « جزء فیه خطبة النبى(ص)یوم الغدیر » (3) معرفى شده است،و بعد از او کتابهاى بسیارى در این زمینه تألیف گردیده است. خوشبختانه متن مفصل و کامل خطبه غدیر در هفت کتاب از مدارک معتبر شیعه که هم اکنون در دست مى‏باشد و بچاپ هم رسیده،با اسناد متصل نقل شده است.روایات این هفت کتاب به سه طریق منتهى مى‏شود: یکى بروایت امام باقر(ع)است که با اسناد معتبر در سه کتاب « روضة الواعظین » تألیف شیخ إبن فتال نیشابورى (4) ، « الإحتجاج » تألیف شیخ طبرسی (5) ،و « الیقین » تألیف سید إبن طاووس (6) نقل شده است. طریق دوم بروایت زید بن ارقم است که با اسناد متصل در سه کتاب « العدد القویة » تألیف شیخ على بن یوسف حلى (7) « التحصین » تألیف سید إبن طاووس (8) ،و « الصراط المستقیم » تألیف شیخ على بن یونس بیاضى (9) ،و « نهج الایمان » تألیف شیخ حسین بن جبور (10) بنقل از کتاب « الولایة » تألیف مورخ طبرى روایت شده است. طریق سوم بروایت حذیفة بن الیمان است که با اسناد متصل در کتاب « الإقبال » تألیف سید بن طاووس (11) بنقل از کتاب « النشر و الطى » نقل شده است. شیخ حر عاملى در کتاب « اثبات الهداة » (12) و علامه مجلسى در « بحار الأنوار » (13) و سید بحرانى در کتاب « کشف المهم » (14) و سایر علماى متأخر،خطبه مفصل غدیر را از مدارک مذکور نقل کرده‏اند. بدین ترتیب،متن کامل خطبه غدیر بدست این بزرگان شیعه حفظ شده و بدست ما رسیده است،که این خود در عالم اسلام از افتخارات تشیع است. اسناد و رجال روایت کننده متن کامل خطبه غدیر ذیلا عین اسناد مربوط به روایت خطبه غدیر بعنوان پشتوانه آن تقدیم مى‏گردد. روایت امام باقر(ع)به دو سند است: 1ـ قال الشیخ أحمد بن على بن ابی منصور الطبرسی فی کتاب « الإحتجاج » : حدثنی السید العالم العابد ابو جعفر مهدی بن أبی الحرث الحسینی المرعشی رضى الله عنه قال:أخبرنا الشیخ أبو علی الحسن بن الشیخ أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی رضی الله عنه،قال :أخبرنا الشیخ السعید الوالد أبو جعفر قدس الله روحه،قال:أخبرنی جماعة عن أبی محمد هارون بن موسى التلعکبری،قال: أخبرنی أبو علی محمد بن همام،قال:أخبرنا علی السوری قال:أخبرنا أبو محمد العلوی من ولد الأفطس ـ و کان من عباد الله الصالحین ـ قال:حدثنامحمد بن موسى الهمدانی،قال:حدثنا محمد بن خالد الطیالسی،قال:حدثنا سیف بن عمیرة و صالح بن عقبة جمیعا عن قیس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی(الباقر)علیهما السلام. 2ـ قال السید إبن طاووس فی کتاب « الیقین » :قال أحمد بن محمد الطبری المعروف بالخلیلی فی کتابه « أخبرنی محمد بن أبی بکر بن عبد الرحمان،قال:حدثنی الحسن بن علی أبو محمد الدینوری،قال :حدثنا محمد بن موسى الهمدانی،قال:حدثنا محمد بن خالد الطیالسی،قال:حدثنا سیف بن عمیرة عن عقبة عن قیس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی(الباقر) (ع). روایت زید بن أرقم به سند زیر است: قال السید إبن طاووس فی کتاب « التحصین » :قال الحسن بن أحمد الجاوانی فی کتابه « نور الهدى و المنجی من الردى » :عن أبی المفضل محمد بن عبد الله الشیبانی،قال:أخبرنا أبو جعفر محمد بن جریر الطبری و هارون بن عیسى بن سکین البلدی،قالا:حدثنا حمید بن الربیع الخزاز،قال :حدثنا یزید بن هارون،قال:حدثنا نوح بن مبشر،قال:حدثنا الولید بن صالح عن إبن امرأة زید بن أرقم و عن زید بن أرقم. روایت حذیفة بن الیمان به سند زیر است: قال السید إبن طاووس فی کتاب « الإقبال » قال مؤلف کتاب « النشر و الطی » :عن‏أحمد بن محمد بن علی المهلب:أخبرنا الشریف أبو القاسم علی بن محمد بن علی بن القاسم الشعرانی عن أبیه :حدثنا سلمة بن الفضل الأنصاری،عن أبی مریم عن قیس بن حیان(حنان)عن عطیة السعدی عن حذیفة بن الیمان. ____________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: (1) بحار الأنوار:ج 37 ص .235 (2) بحار الأنوار:ج 37 ص .236 (3) الذریعة:ج 5 ص 101 شماره .418 (4) روضة الواعظین:ج 1ص .89 (5) الاحتجاج:ج 1 ص 66،بحار الأنوار:ج 37 ص .201 (6) الیقین:ص 343 باب 127.بحار الأنوار:ج 37 ص .218 (7) العدد القویة: .169 (8) التحصین:ص 578 باب 29 از قسم دوم. (9) الصراط المستقیم:ج 1 ص .301 (10) نهج الایمان(نسخه خطى کتابخانه امام هادى(ع)در مشهد):ورقه 26ـ .34 (11) الإقبال:ص 454 و 456،بحار الأنوار:ج 37 ص 127 و .131 (12) اثبات الهداة:ج 2 ص 114،و ج .558 3 (13) بحار الانوار:ج 397 ص .201 (14) کشف المهم:ص 190


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:56 :: توسط : خادم شما

طرح مسئله بیعت ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(ع) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما می خواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(ع)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید. بدانید که من به خداوند تعهّد سپرده ام و علی(ع) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما می خواهم که با علی(ع) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است: /فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ ¤.حج ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است /فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما¤. ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانواده ای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم پوشی می کند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز می کند. ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت می شوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود. ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید. ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(ع) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیده اند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمی دانید آگاهتان خواهد کرد. احکام الهی آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک بر شمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام می گویم که به حلالها امر می کنم و از حرامها نهی می نمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شده ام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(ع) و امامانی که از نسل من و علی(ع) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید. و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود. ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمی گردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دیگرگون سازید. آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید می کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سر آغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:55 :: توسط : خادم شما

عید غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام سابقه « غدیر » و « عیدگرفتن » این روز مقدس، به زمان پیامبراکرم(ص) مى‏رسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینى ادامه داشته و امینان وحى الهى، همچون امام صادق(ع)و امام رضا (ع)آن را آشکار ساخته و یادش را گرامى و زنده نگه مى‏داشتند. پیش از آنان نیز، امیرالمومنین (ع) احیاگر این عید بود. رمز عید بودن « غدیر » نیز، کمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت بود. به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان ماءمور شدند « ولایت » را به صاحب ولایت تبریک گویند و با آن حضرت بیعت کنند. رسول خدا نیز براین نعمت الهى شادمانى کرد و فرمود: « الحمدلله الذى فضلنا على جمیع العالمین. » آیه قرآن که به صراحت، این روز را روز اکمال دین و خشنودى پروردگار از این واقعه و این تعیین وصى دانسته، رمز دیگرى از عید بودن غدیرخم است. فرخندگى این روز و عظمت این مراسم و عید بودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نکته را حتى « طارق بن شهاب » مسیحى که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهمیده بود که گفت: اگر این آیه (الیوم اکملت لکم دینکم...) (مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید مى‏گرفتیم. هیچ یک از حاضران نیز حرف او را رد نکردند. خود عمر نیز سخنى گفت که به نوعى پذیرش حرف او بود. (به نقل از علامه امینى در جلد 3 الغدیر ) عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان « روزى تاریخى » ، بلکه به عنوان یک « عید اسلامى » مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى را مى‏طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیاگردد. همه این ویژگیها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمند پدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص) و ائمه هدى و مومنانى که پیرو آنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از « عیدگرفتن » این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این نکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى که مى‏فرماید: « روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است که خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله او راهنمایى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دین را کامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین، برایشان پسندید. » کلام دیگر پیامبر(ص) که فرموده بود: « به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید. » (شرف المصطفى، ابو سعید خرگوشى ) نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر در کلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(ع) در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالى که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: « خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ و شکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هر کدام به دیگرى است، تا نیکى واحسان خویش را در باره شما کامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو کسانى قرار دهد که بانور هدایتش روشنایى گرفته‏اند و شما را به راه نیکوى خویش ببرد و به نحو کامل از شما پذیرایى کند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهاى جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مومنان و بیان خشیت تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاى مطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و کمال این عید، فرمانبردارى از امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحید خد، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(ص) پذیرفته نیست و دین، جز با قبول ولایت به امر الهى قبول نمى‏شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگیره‏هاى خدا و اهل ولایت، سامان نمى‏پذیرد. خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل کرد که بیانگر اراده‏اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد که پیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... . (تا آنجا که فرمود:) رحمت خدا برشماباد! پس از پایان این تجمع، به خانه‏هایتان برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانى‏تان کرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به یکدیگر نیکى کنید، تا خداوند هم الفت شما را پایدار کند، از نعمت الهى به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند برشما منت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است. نیکى دراین روز، ثروت را مى‏افزاید و عمر را طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابراز شادمانى و سرور کنید... » (مصباح المتهجد، صفحه 524) آیین عید غدیر و ائمه ائمه اهل‏بیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده و آن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عید گرفتن آن دستور دادند و فضیلت آن روز و ثواب نیکوکارى در آن را بیان کردند. فرات بن احنف مى‏گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آرى! با فضیلت ترین، بزرگترین و شریفترین روز عید نزد خداوند، روزى است که خدا دین را در آن کامل ساخت و برپیامبرش محمد (ص) این آیه را نازل فرمود: (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا)گفتم: آن کدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یکى از پیامبران بنى‏اسرائیل مى‏خواست جانشین خود را تعیین کند و انجام مى‏داد، آن روز را عید قرار مى‏دادند. آن روز، روزى است که پیامبر اکرم(ص) على(ع) را به عنوان هادى امت نصب کرد و این آیه نازل شد و دین کامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، کدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مى‏افتد، گاهى شنبه است، گاهى یک شنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه کارى سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شکر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منتى که خدا بر شما نهاد و ولایت ما را قرار داد . دوست دارم که آن روز را روزه بگیرید. (تفسیر فرات بن ابراهیم کوفى، در سوره مائده) حسن بن راشد از امام صادق(ع)روایت مى‏کند که: به آن حضرت عرض کردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدى است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگتر و شریف‏تر از آن دو. پرسیدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى که امیرالمومنین(ع) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه کارى سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود : روزه مى‏گیرى و برپیامبر و دودمانش درود مى‏فرستى و از آنان که در حقشان ستم کردند، به درگاه خدا تبرى مى‏جویى. همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویش دستور مى‏دادند روزى را که جانشین تعیین شده، « عید » بگیرند. پرسیدم: پاداش کسى که آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است. (کافى، ج 1، ص 303) عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت کرده که: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدى دارند؟ فرمود: آرى، عیدى محترم‏تر. گفتم: چه روز؟ فرمود : روزى که حضرت رسول(ص)، امیرالمومنین(ع) را به امامت منصوب کرد و فرمود: « من کنت مولاه فهذا على مولاه » . عرض کردم: آن روز، چه روزى است؟ فرمود: به روزش چه کاردارى؟ سال در گردش است، ولى آن روز، هیجدهم ذى‏حجه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه کارى انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادکردن محمد و آل محمد، خداوند را یاد مى‏کنید . همانا پیامبراکرم(ص) توصیه فرمود که مردم این روز را عید بگیرند. پیامبران همه چنین مى‏کردند و به جانشینان خود وصیت مى‏کردند که روز تعیین جانشین را عید بگیرند. (همان ص 204) امام صادق(ع) نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مى‏دانست و آن را « عید بزرگ خد » مى‏شمرد. در « خصال » صدوق از مفضل بن عمر روایت شده که: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را مى‏دانم. فرمود: برتر از آنها روز هیجدهم ذى‏حجه است. روزى که پیامبر خدا(ص)، (دست)حضرت امیر(ع) را بلند کرد و او را حجت بر مردم قرار داد. پرسیدم: دراین روز، چه باید بکنیم؟ فرمود: با آنکه هرلحظه باید خدا را شکر کرد، ولى دراین روز، به شکرانه نعمت الهى باید روزه گرفت. انبیاى دیگر نیز این گونه به اوصیاى خود سفارش مى‏کردند که روز معرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند . در حدیث دیگرى در « مصباح ؛ شیخ طوسى » (همان، ص 513) امام صادق(ع) آن روز را روزى عظیم و مورد احترام معرفى کرده است که خداوند حرمت آن را برمومنان گرامى داشته و دینشان را کامل ساخته و نعمت را برآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید کرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانى و سرور و روز روزه شکرانه دانسته که روزه‏اش معادل شصت ماه از ماههاى حرام (محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه)است. در حدیثى دیگر است که، حضرت صادق(ع) در حضور جمعى از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزى را که خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دین را آشکار کرد و آن را براى ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، مى‏شناسید؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم و بزرگند، اما روز « فروغ دین » از اینها برتر است، یعنى روز هیجدهم ذى حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259(در حالى که خودش 90 سال داشت.)گفته است که حضرت رضا(ع) را در روز غدیر ملاقات کردم، درحالى که در محضر او جمعى از یاران خاص وى بودند و امام(ع) آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانه‏هاى آنان نیز طعام و خلعت و هدای، حتى کفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود و پیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مى‏فرمود. محمدبن علاء همدانى و یحیى بن جریح بغدادى مى‏گویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسکرى (ع)) در شهر قم به درخانه‏اش رفته، در زدیم. دخترکى آمد. از او در باره احمد بن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروز عید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان، فطر، غدیر و جمعه. (الغدیر، ج 3، به نقل از مختصر بصائر الدرجات) این نیز نشان دهنده سیره عملى بزرگان شیعه، نسبت به این روز فرخنده است. امید است که جامعه شیعى، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت و رهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تکریم این حبل المتین استوار شیعه، دین خویش را نسبت به بنیادهاى اعتقادى ادا کنند.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:54 :: توسط : خادم شما

عید غدیر برترین و پرشکوه ترین عید اسلامى روزهاى سرنوشت ‏ساز ملى و عیدهاى شادى‏بخش و نشاط آفرین دینى در نظر گاه جامعه‏ها و تمدن‏هاى زنده و آگاه، هر کدام داراى شکوه و اهمیت و ارزش ویژه‏اى است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر یک از این روزهاى تاریخى در نجات و رستگارى و آزادى و رشد معنوى و اجتماعى آن جامعه و مردم، از دیرباز بر اساس راه و رسم مذهبى و ملى، مردمى و یا منطقه‏اى بدان روزها و عیدها بها مى‏دهند و فرا رسیدن آن‏ها را گرامى مى‏دارند و روز شکوهبار « غدیر » و یا عید غدیر از دیرباز در نظر خدا و پیامبرش و نیز خاندان وحى و رسالت و توحیدگرایان و مسلمانان از ارزش و اهمیت وصف ناپذیرى بهره‏ور بوده و هماره به آن سخت بها مى‏دهند و آن را برترین و پر شکوه‏ترین عید مذهبى و دینى مى‏نگرند. این همه شکوه و عظمت براى این روز بزرگ چرا؟ از نظر آفریدگار هستى اهمیت این روز بزرگ به خاطر آن است که در این روز سرنوشت‏ساز به فرمان او، پیام آورش مدال شکوه و افتخار پیشوایى و رهبرى راستین را بر سینه على(ع)نشاند و تاج معنوى خلافت را بر سر سرفراز او نهاد و او را به عنوان امیر و امام و سررشته‏دار دین و دنیاى مردم برگزید و به همین منظور فرشته وحى با پیام او به پیام آورش فرمود آمد و ضمن تسلیم گرم‏ترین تبریک و تهنیت خدا به پیامبر و مردم توحیدگرا این آیه را آورد که:هان اى مردم، امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خویشتن را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به عنوان آیین جاودانه برگزیدم... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... (سوره مائده، آیه 3) از دیدگاه پیامبر و از نظر پیامبر اهمیت این روز پر شکوه تا آنجایى است که: « حافظ ابو سعید » در کتاب خویش، « شرف المصطفى » از « احمد بن حنبل » و از « ابو سعید خدرى » آورده است که:آن پیشواى بزرگ در روز عید غدیر مى‏فرمود:هان اى مردم، اینک به من تبریک بگویید، چرا که خداى پر مهر در این روز بزرگ، هم نعمت بزرگ رسالت را به من ارزانى داشت و هم مقام والاى امامت راستین را به خاندانم. « انه قال(ص) ـ یوم الغدیرـ هنئونى، ان الله تعالى خصنى بالنبوة و خص اهل بیتى بالإمامة » و درست در این راستا بود که اصحاب پیامبر، از جمله « عمر » و « ابو بکر » پیش آمدند و به امیر والایى‏ها تبریک گفتند و تصریح کردند که:خوشا به حالت، چقدر پر شکوه و زیباست برایت اى على!هان اى امیر مؤمنان!گوارا باد که اینک مولا و سررشته‏دار ما و هر زن و مرد توحیدگرا و با ایمانى شده‏اى و خدا و پیامبرش تو را به این مقام بلند و پر شکوه برگزیده‏اند. از ششمین امام نور آورده‏اند که پیامبر در اهمیت این روز بزرگ فرمود: « یوم غدیر خم افضل اعیاد أمتى، و هو الیوم الذى امرنى الله بنصب اخى على بن ابى طالب علما لأمتى یهتدون به من بعدى، و هو الیوم الذى اکمل فیه الدین، و أتم على أمتى فیه النعمة، و رضى لهم الاسلام دینا » ؛ روز پر شکوه « غدیر » از برترین عیدهاى مذهبى براى جامعه و امت من است، چرا که در این روز پر برکت بود که خدا به من فرمان داد تا برادرم على(ع)را به رهبرى راستین امت خویش برگزینم و به مردم روشنگرى کنم که پس از من از او پیروى نمایند.و نیز در این روز بود که خداى فرزانه دین خود را کامل و نعمت خویش را بر امت من تمام گردانید و خشنود گردید که دین آنان اسلام باشد و خودشان مسلمان واقعى. از نظرگاه خاندان رسالت اما از دیدگاه پیشوایان راستین دین، روز « غدیر » بسیار پر شکوه و با عظمت است و به همین دلیل هم خاندان وحى و رسالت، آن را گرامى مى‏داشتند و در این مورد نیز به پیامبر اقتدا داشتند. در این مورد « فرات بن اخنف » آورده است که: به حضرت صادق گفتم: فدایت گردم آیا براى مردم توحیدگرا و مسلمان عیدى پر شکوه‏تر از عید فطر و عید قربان و روز عرفه و روز جمعه آمده است؟ فرمود:آرى، برترین، شریف‏ترین و پر شکوه‏ترین عید نزد خد، همان روزى است که خدا در آن روز دین خود را کامل ساخت و به پیامبر و مردم پیام فرستاد که : « الیوم اکملت لکم دینکم... » پرسیدم: سرورم این روز کدام است؟ فرمود: فرات!پیامبران پیشین هر کدام مى‏خواستند براى خود جانشینى بر گزینند، به دستور خدا روزى مردم را گرد مى‏آوردند و برترین فرد امت خویش را به دستور خدا به امامت بر مى‏گزیدند و آن روز را روز عید اعلام مى‏داشتند و آن روز، همان روز شکوهبارى است که خدا على را به امامت مردم برگزید و بدین وسیله دین خود را کامل ساخت و نعمت خویشتن را بر آنان تمام گردانید... گفتم:سرورم، این روز کدامین روز است؟ فرمود:در میان بنى‏اسرائیل گاه روز شنبه اتفاق افتاد و گاه یکشنبه و گاه دوشنبه...اما در اسلام روز عید غدیر مى‏باشد. پرسیدم:در این روز بزرگ چه کارى باید براى تقرب به خدا انجام داد؟ فرمود:فرات روز عید غدیر، روز پرستش خد، روز نماز و نیایش، روز سپاس و ستایش خدا و روز شادى و شادمانى است، چرا که خدا در این روز به خاطر گزینش امامان خاندان وحى و رسالت به رهبرى و سررشته‏دارى دین و دنیاى شم، بر مردم نعمتى‏گران ارزانى داشت.به همین دلیل در سپاس به بارگاه خدا دوست مى‏دارم شما روزه بدارید. * برگرفته از کتاب امام على(ع) از ولادت تا شهادت ص 407 نوشته سید محمد کاظم قزوینى

ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:52 :: توسط : خادم شما

خلاصه واقعه غدیر خم اهمیت حجه الوداع هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند. بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم. آغاز سفر حج پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند. امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. خطابه اول در منی در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند. در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند. در اینجا تصریح فرمودند که: اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد. سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند: من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم. اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند. نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند. خطابه دوم در مسجد خیف در منی در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند. در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند. در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند. لقب امیرالمؤمنین در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت. در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است. اعلان رسمی برای حضور در غدیر با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند. غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است. برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان - بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند. صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند. اجتماع خطابه و جزئیات خطبه همینکه به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه ؛ ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند. پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند. پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بر فراز منبر انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. دو اقدام عملی بر فراز منبر در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: 1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. 2- بیعت با قلبها و زبانها اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، ار طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم ... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است. پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. بیعت مردان پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏. عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند. پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است . و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم: اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای! نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است. بیعت زنان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند. یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند. عمامه سحاب پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است. خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود. شعر غدیر بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند. حسان گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم: أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای. در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده. ظهور جبرئیل در غدیر مسئله دیگری که پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می گفت: بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند. در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود! معجزه غدیر، امضای الهی واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی ٍّمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ ... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟ حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست. و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همینکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) ‏لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری. و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است. پایان مراسم غدیر بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید. خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 11:50 :: توسط : خادم شما

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ خود خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام علی(ع) و آدرس moolaali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 96
بازدید ماه : 92
بازدید کل : 40044
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد بارش برف